.
هر چه از آجر سراغت را گرفتم
رو نداد!
سرفه ای کن تا بفهمم زنده ای
#رسول_ادهمی
این عکس رو واسه کسایی بفرستین ک از زلزله جوک و لطیفه میسازن!!!!!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سرفه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
عشق را
همان اندازه میتوانی پنهان کنی
که سرفه را ...
(تون هرمانز)
✨
میگفت : پاییز همون فصلیه که همیشه یه جاش میلنگه
به جون جفتمون من نه با عطسه ها و سرفه ها و کِرختیاش مشکل دارمـ نه با گرد و خاک رادیو چهرازی
تو که باشی من لنگ لنگون تا زمستون پیاده میرمـ
✨
میگفت : پاییز همون فصلیه که همیشه یه جاش می لنگه
به جون جفتمون من نه با عطسه ها و سرفه ها و کِرِختیاش مشکل دارمـ نه با گرد و خاک رادیو چهرازی
تو که باشی من لنگ لنگون تا زمستون پیاده میرمـ
میکنم سرفه که منظور: کنار تو منم!
کرده ام جمع حواسم که نلزرد سخنم
"من،شما،چیزه،ببخشید خداحافظتان"
ای خدا باز نشد حرف دلم را بزنم!!
سرماخـوردگی که بیمـاری نیست....
یکی ازنمادهایِ عشقـه....
مثـلا تو زنگ میزنی و از تب و گلو دردت میگویی و من این طرفِ خط صدایم میگیرد....
یا وقتی دارم از سرفه میمیرم آرام شانه هایم را نوازش میکنی و تا می آیم از زیر بوسه هایت فرار کنم محکمتر میچسبی ام....
و درست فردایِ آن روز تویِ رختخواب از تب می سوزی و تهِ دلت غنج می رود که تبِ عشق گرفته ای و جنـون....
سرماخوردگی که بیماری نیست....
وقتی کاسه یِ سوپِ بی مزه ام را با علاقه سر میکشی و پشت بندش با صدایِ گرفته ات میگویی"ای جان، گرم شد دلم" که آدم دلش نمی آید به سرماخـوردگی چیزی بگـوید....
یا وقتی داری تنـد و تنـد سرمِ توی دستـم را چک میکنی و با غصه میپرسی"دردت گرفت...؟"
و من دلم برایِ نگـرانی هایت غنج می رود....
سرماخـوردگی که بیماری نیست
فوقِ فوقش بیمـاری هم که باشد
کلی عاشقـانه است
کلی شعـــر است.....
وك كن ساعت خويش !
اعتباري به خروسِ سحري، نيست دگر
دير خوابيده و برخاسـتنـش دشـوار است
كوك كن ساعت خويش !
كه مـؤذّن، شبِ پيـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب
كوك كن ساعت خويش !
شاطري نيست در اين شهرِ بزرگ
كه سحر برخيزد
شاطران با مدد آهن و جوشِ شيرين
دير برمي خيزند
كوك كن ساعت خويش !
كه سحرگاه كسي
بقچه در زير بغل،
راهي حمّامي نيست
كه تو از لِخ لِخِ دمپايي و تك سرفه ي او برخيزي
كوك كن ساعت خويش !
رفتگر مرده و اين كوچه دگر
خالي از خش خشِ جاروي شبِ رفتگر است
كوك كن ساعت خويش !
ماكيان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اينترنتي عصرِ اتم مي بيند
كوك كن ساعت خويش !
كه در اين شهر، دگر مستي نيست
كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از ميكده برمي گردد
از صداي سخن و زمزمه ي زيرِ لبش برخيزي
كوك كن ساعت خويش !
اعتباري به خروسِ سحري نيست دگر
و در اين شهر سحرخيزي نيست
و سـحر نـزديک است
ﺑﻌﻀﻴﺎ هم تو یه جمله ﻣﺜﻪ مأﻣﻮﺭ ﻣﺨﻔﯽ ﻫﺴﺘﻦ
ﻧﻪ ﻋﻜﺴﻪ ﭘﺮﻭﻓﺎﻳﻠﺸﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ
ﻧﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮﻥ
ﻧﻪ ﻻﻡ ﺗﺎ ﮐﺎﻡ ﺣﺮﻑ می زﻧﻦ
ﺍﻳﻨﺎ ﺳﺮباﺯﺍی ﮔﻤﻨﺎﻣﻦ
ﺑﺮﺍﺩﺭ! ﺧﻮﺍﻫﺮ! ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎشی
آقا یه عطسه ای، سرفه ای، اِهِمی، چیزی :|
دیشب خسته بودم وسط هال ولو شدم ، خوابم برد، نصف شبی یه لحظه احساس کردم نفسم بالا نمیاد و دارم خفه میشم، جد و آبادم اومد جلو چشم!! افتادم به سرفه کردن و نفس نفس زدن، قشنگ اینقد سرفه کردم که بنفش شدم! یکم که تونستم نفس بکشم تو اون تاریکی نگا بالا سرم کردم، دیدم بابام وایساده داره هر هر میخنده!!همینجوری، مات و خواب زده پرسیدم چیه؟!؟ چی شده؟؟ با خنده و خیلی ریلکس گفت:هیچی ندیدمت، پام رفت رو گردنت، بخواب بخواب!!! -__-
دایا اجازه هست نا صبوری کنم؟!
به بزرگیت قسم از صبوری خسته ام ...
از فریادهایی که در گلو یم خفه ماند و می ماند ...
از اشک هایی که شبها
بالشتم را خیس می کند و تو شاهد آن هستی ...
از حرف هایی که زنده به گور شد در دلم ...
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی
گریه های دلم را پنهان کردن ...
سرفه هایم صدای خورده شیشه می دهند
بی گمان بد جور دلم شکسته است !!!!