پرسیدم بهار چیست؟
کسی گفت، امیدواری دانهای در دل خاک سرمازده.
شوق عشقی، در جان خستهی آدمیزادی …
#معصومه_صابر
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سرمازده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
و زمستان ...
همان کوچه ی بُن بستی ست
که قرارهای سرمازده ام
در آن آراااام نمی گیرد ....
. .
"تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام"
دوسِت دارم های امروز
مثل درست کردن آدم برفی تو زمستان میمونه
از شوق ساختنش یخ زدگی دست هایت را فراموش میکنی
هر چی بزرگتر لذت بیشتر
و چقدر کودکانه باور میکنی ابدی بودنش را
هر چه بیشتر دورش میگردی ، کوچکتر و کوچکتر میشود
و روزی میرسد انگار نه انگار که
دست هایت برایش سرمازده شده بود
و حاصل یخ زدن دست هایت تنومند کردن درخت همسایه بود
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت/میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف/سخت محتاج به گرمای توام
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد.
از او پرسید : آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرمم را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش نوشته بود :
ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کنم اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد!