سطحِ بالاترین چیز رو، نگاهی والا بهزندگیت رو خلق کن، که به آنچه که باور داری، تبدیل شی.
.࿐
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سطحِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
سطحِ توقعتان را نسبت به آدمهای اطرافتان،
بچسبانید کفِ زمین!
کنار بیایید با خودتان،
که آدمها همیناند؛
قرار نیست همیشه مطابقِ میلِ تو رفتار کنند
یک روز با تو میخندند و
فردایش به زمین خوردنِ تو!
بگردید و آنهایی را که کنارشان
خود واقعیِتان هستید پیدا کنید!
آنهایی که مجبور نیستید کنارشان
نقش بازی کنید
که مبادا فردا روزی
برایتان حرف دربیاورند...
لبخند بزنید
به تمامِ آنهایی که زندگیشان را گذاشتهاند
برای آزار دادنتان
باور کنید هیچ چیز به اندازهی لبخند شما،
معادلاتشان را بهم نمیریزد!
-علی قاضی نظام
سطحِ زبانت رو با تست های تقویت کن !!
.️ متنوع و کوئیز های رایگان انگلیسی.
سطحِ زبانت رو با تست های تقویت کن !!
.️ متنوع و کوئیز رایگان انگلیسی.
✿ کپشن خاص ✿
سطحِ توقعتان را نسبت به آدمهای اطرافتان،
بچسبانید کفِ زمین!
کنار بیایید با خودتان،که آدمها همین اند؛
قرار نیست همیشه مطابقِ میلِ تو رفتار کنند
یک روز با تو میخندند و
فردایش به زمین خوردنِ تو!
بگردید و آنهایی را که کنارشان
خود واقعیِ تان هستید پیدا کنید!
آنهایی که مجبور نیستید کنارشان نقش بازی کنید
که مبادا فردا روزی برایتان حرف دربیاورند...
لبخند بزنید
به تمامِ آنهایی که زندگیشان را گذاشته اند برای آزار دادنتان
باور کنید هیچ چیز به اندازه ی لبخند شما،
معادلاتشان را بهم نمیریزد!
#علی_قاضی_نظام
همیشه سکوت نشانهی تایید حرفِ طرفِ مقابل نیست،
گاهی نشانهی قطعِ امید از سطحِ شعور اوست
وقتی گفت می خواهی زنده ات کنم ،
من سال ها بود که مُرده بودم !
سال ها بود که درد مُردن و عذاب جان کندن را فراموش کرده بودم !
از آخرین باری که مُرده بودم ، سال ها می گذشت ...
امّا من هنوز از یادآوری آن وحشت داشتم
گوئی زخم های مرگ هنوز التیام نیافته بودند ...
دوباره گفت :
(می خواهی از مرگ بیرون بیاورمت ؟! )
من در تردید بینِ شیرینی زنده شدن
و تلخی مرگ ، که باز انتظارم را می کشید بودم ،
که او با دست هایش
که از جنس دوست داشتن بودند ،
مرا از اعماقِ مرگ به سطحِ زندگی آورد و ...
من عاشق شدم ...
وقتی گفت می خواهی زنده ات کنم ،
من سال ها بود که مُرده بودم !
سال ها بود که دردِ مُردن و عذابِ جان کندن را فراموش کرده بودم !
از آخرین باری که مُرده بودم ، سال ها می گذشت ...
امّا من هنوز از یادآوری آن وحشت داشتم
گوئی زخم های مرگ هنوز التیام نیافته بودند ...
دوباره گفت :
(می خواهی از مرگ بیرون بیاورمت ؟! )
من در تردیدِ بینِ شیرینی زنده شدن
و تلخی مرگ ، که باز انتظارم را می کشید بودم ،
که او با دست هایش
که از جنس دوست داشتن بودند ،
مرا از اعماقِ مرگ به سطحِ زندگی آورد و ...
من عاشق شدم ...
سطحِ توقعتان را
نسبت به آدمهاى اطرافتان،
بچسبانيد كفِ زمين!
كنار بياييد با خودتان،
كه آدمها هميناند!!!
قرار نيست هميشه
"مطابقِ ميلِ تو"
رفتار كنند
يك روز
"با تو" ميخندند
و
فردايش
"به زمين خوردنِ تو"!
بگرديد
و آنهايى را كه كنارشان
خودِ واقعىِتان هستيد؛
پيدا كنيد!
آنهايى كه مجبور نيستيد
كنارشان نقش بازى كنيد
كه مبادا فردا روزى
برايتان حرف دربياورند...
لبخند بزنيد
به تمامِ آنهايى كه زندگيشان را
گذاشتهاند براى آزار دادنتان
باور كنيد هيچ چيز
به اندازهى لبخندِ شما،
معادلاتشان را بهم نميريزد!
علي قاضي نظام