‌
«کاش پرنده‌ای بودم و فضای بین شاخ و برگ‌ها
مال من بود، و آبی آسمان در ته چشم‌هایم
می‌رقصید، و باد از سنگینی تن من می‌کاست.
کاش پرنده‌ای بودم و شاخ و برگ درختان،
مرا از زمین و آدم‌هایش جدا میکرد.»

«‏خدایا! مرا در قلب کسی سنگین قرار مده و از هر کس که آرزوی دور بودنم را دارد دورَم بگردان؛ اگر چه که آن شخص در قلبم بسیار عزیز باشد..»

‏کانوا أخف من البقا… فکُنّا أثقل من
‏اللحاق بهم

‏سبک‌تر از آن بودند که بمانند. سنگین‌‌تر از آن بودیم که دنبالشان برویم.


. .

بهای سنگینی دادم تا فهمیدم کسی ک دلش نمیخواد بمونه رو نمیشه نگه داشت:)

یه حرف انقدر میتونه سنگین باشه که کل جسم و پوست و روحتو بهم بریزه :(

نزار قبانی :

نه برف مرا می‌ترساند
و نه سرما...
ولی در این حجم سنگین تنهایی‌ام
برای گرم شدن بهانه‌ای ندارم
جز اینکه دوستت داشته باشم .️.

♡

حسرت‌هایی که در دل جا مانده‌اند، هر روز سنگین‌تر می‌شوند و در نهایت، تنها سوالی بی‌پاسخ باقی می‌ماند: آخر این حسرت‌ها چه می‌شوند؟

In the morning, I put on more weight for a better future, and at night, without any future or goal, I only think about death.

صبح‌ها وزنه رو سنگین‌تر می‌کنم برای آینده بهتر و شب‌ها بدون هیچ آینده و هدفی فقط به مرگ فکر می‌کنم.

گاهی اوقات خیلی سخت می‌شه، انگار که تمام دنیا از تو رو برگردونده و هیچ چیزی نمی‌تونه خوشحالت کنه. حتی نفس کشیدن هم مثل یه وزنه سنگین روی شونه‌هات می‌مونه. ولی باید به این فکر کنی که اینم بخشی از مسیره. حتی سخت‌ترین لحظات، یه بخشی از راهیه که باید طی کنی.

چطوری از مسیر لذت می‌برید وقتی سنگی که توی جیبتونه انقدر سنگینه؟