✿ کپشن خاص ✿
- سیزدهِ امسال دستانت را می گیرم
و با تو به تمامِ جهان سفر می کنم ..
به دنیایی که فقط به خودت خلاصه
می شود..
اول از همه به شهرِ شانه هایت می رویم
آنجا که استوارترین کوه ها را دارد و می شود با خیالی اَمن به آنها تکیه کرد ..
بعد به آبیِ چشمانت که زیباتر از هر دریایی ست..
و عشق در آنها موج می زند..
سوار برهمین امواج تا گندمزارِ موهایت
و سواحلِ لبخندت ..
من امسال در کنارِ تو
سبزه ها را محکم تر از همیشه گره می زنم
سبزیِ با هم بودن را
یک گره کور می اندازم برایِ همیشه ماندنمان..
محبوب من ؛
وقتی دستِ تو در دستم باشد
باور کن ، هیچ سیزده ای بد یُمن و نَحس نیست .
#فرهادفرهادی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سواحلِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آن بالا كه بودم، فقط سه پيشنهاد بود:
اول گفتند زنی از اهالیِ جورجيا، همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه ای در سواحلِ فلوريدا داشته باشيم. با يک كوروتِ كروكیِ جگری. تنها اشكالاش اين بود كه زنم در چهل و سه سالگی سرطانِ سينه میگرفت. قبول نكردم. راست اش تحملاش را نداشتم.
بعد، موقعيتِ ديگری پيشنهاد كردند: پاريس، خودم هنرپيشه ميشدم و زنم مدلِ لباس. قرار بود دو دخترِ دو قلو داشته باشيم. اما وقتی گفتند يكی از آنها در نه سالگی در تصادفی كشته میشود. گفتم حرفاش را هم نزنيد.
بعد، قرار شد كلوديا زنم باشد. با دو پسر. قرار شد توی محلههای پايينِ شهرِ ناپل زندگی كنيم. توی دخمهای عينِ قبر. امّا كسی تصادف نكند. كسی سرطان نگيرد. قبول كردم.
حالا كلوديا، همين كه كنارم ايستاده است، مدام میگويد که خانه، نورِ كافی ندارد، بچه ها كفش و لباس ندارند، يخچال، خالی است. امّا من اهميتی نمی دهم. می دانم اوضاع می توانست بدتر از اين هم باشد. با سرطان و تصادف.
كلوديا اما اين چيزها را نمیداند. بچه ها هم نمیدانند..