چجوری حرفای عاشقانهای که بهتون میزنن رو باور میکنین؟ من همش حس میکنم طرف میخواد ازم سواستفاده کنه.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سواستفاد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
گاهی مهربونی واخلاق خوبتو میزارن پای ضعفت
گاهی عشقت رو میزارن پای نیازت
تو هردو موردش بعضی ها سواستفاد میکنن
ولی بنظرم سختترین کار دنیا به دست آوردن قلب کسیه که در گذشته از اعتمادش سواستفاده شده.
واستون از این رابطهها آرزو میکنم که جفتتون مطمئنید بدونِ همدیگه نمیتونید زندگی کنید، ولی ایمان دارید هیچکدومتون قرار نیست از وابستگیِ طرف مقابل سواستفاده کنه :))
کثیفتر از آدمایی که از سادگی یه نفر سواستفاده میکنن نداریم
پست ترین آدم کسیه که از اعتماد کسی که دوستش داره سواستفاده میکنه.
never trust someone that let you
down more than two times.
Once was a warning, twice was a lesson and anything more than that is taking advantage.
هرگز به کسی که بیش از دوبار تو رو پس زد اعتماد نکن.
برای یکبار هشدار بود، برای دوبار درس بود، و هرچیزی بیشتر از آن سواستفاده است.
.
Sometimes you don't realize your own strengths until someone tries to take advantage of your weaknesses...
بعضی وقتا متوجه قدرتت نمیشی
تا زمانیکه یکی از ضعف هات سواستفاده کنه!
For More
خوبی آنقدر خوب هست
که با سواستفاده دیگران هم
بد نمی شود
به بهانه سواستفاده از خوبی هایت
ترک خوبی نکن
عیب ندارد
بگذار دیگران
بدقضاوتت کنند...
چند وقت پیش یه شب ، داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست
نوک دماغم !
یه نیگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : علیک ..
گفتم : چیه؟
...
گفت: میخوام نیشت بزنم
گفتم : بیخیال ... این دفه رو کوتا بیا
گفت: تو بمیری راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان میتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم میدونی که تا بیای بزنی جا خالی دادمو مشتت میخوره وسط دماغت !
....
به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی
..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد ...
گفتم چی شد؟؟
گفت : حاضری ؟
گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی ...
وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نمیخای جواب سوالتو بدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا
...ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم...
گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم ... بریم
یهو یه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: این پشتکارته که
منو کشته !
راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود .
به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس !
تو این فکرا بودم که یهو گفت : آهااای آق پسر .ریسیدیم !
گفتم : خب
گفت :خب که خب .
گفتم : زهر مااار ..پس جواب سوالم چی شد؟؟
یهو دیدم اشک تو چشماش حلقه زد و سرشو انداخت پایین !
گفتم :چیه ؟
گفت : این سوراخو که میبینی توش زنو بچم زندگی میکنه !
اونشبی که یه پیف پاف خالی کردی تو اتاقت یادت میاد ، لعنتی؟؟
گفتم : آرره .چطور ؟؟
گفت: زن من اونشب اومده بود تو اتاقت . ولی توئه نامرررد با اون زهرماری
که به خوردش دادی اونو افلیج کردی . الان من موندم و 70 ، 80 تا بچه قد و نیم قد و یه زن افلیج !!
اونم به این خاطرکه توئه لعنتی حاضر نبودی یه چیکه ازون خونتو به ما بدی !!
......................................
سکوت سنگینی بینمون برقرار شد !
بغضی تلخ داشت گلومو فشار میداد . راسشو بخاید دیگه طاقت نیووردمو زدم زیر گریه ........
....................
از فردای اونشب ما باهم شدیم عین دوتا دوست خوب .
هرشب میاد پیشمو تا دلش میخاد میذارم خون بخوره .
راستش خودش حد و حدودشو میدونه و هیچوقت سواستفاده نمیکنه !
حال زنشم خدارو شکر روز به روز داره بهتر و بهتر میشه !
تا اینکه دیشب دیدم دوتایی با زنش که یه عصا زیر بغلش داشت
اومدن پیشم ..
جای همگی خالی ..
دوتاییشون نشستن رو دماغم و گفتن : بزنیم ؟؟
منم خندیدمو گفتم :
هرچقد دلتون میخاید بزنید .خوش باشید ...
یعنی تا آخر نشستی خوندی ؟ :))
ای روانی :))