رفتن به کتابفروشی با تو احتمالا باید مثل قدم زدن سوفی و هاول بین آسمون و زمین باشه .️
♡
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سوفی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
سوفی!
اگر من میخواستم در این درسها
تـنـهـا یک چـیـز بـه تـو یـاد دهـم،
آن بود که «در قضاوت عجله نکن... »
- یوستین گردر
سوفی! اگر من میخواستم در این درسها تنها یک چیز به تو یاد دهم، آن بود که:
"در قضاوت عجله نکن".
. .
✨
به قولِ کاوه سوفیان :
با کسی که باهات بازی میکنه بازی کن نجنگ
فیلسوفی به رفتگر خیابانی گفت ؛
برای تو نگرانم . شغل کثیف و مشکلی داری .
رفتگر گفت :
متشکرم آقا . می توانم شغل شما را بپرسم ؟
فیلسوف به او پاسخ داد :
من ، افکار مردم را مطالعه می کنم . تمایلات و اعمالشان را .
سپس رفتگر در حالی که می رفت تا با جاروی خویش مشغول کار شود لبخندی
زد و گفت :
من هم برای تو نگرانم .
زیرا چندی است من نتیجه افکار و اعمال مردم را جارو زده و میدانم تمایلاتشان دور ریختنی و افکارشان، ظالمانه و اعمالشان کورکورانه است.
صبح مامانم: سوفی سویچ کوش؟
من: تو دستته
ظهر مامانم: سوفی کنترل تلویزیون کوش؟
من: کنارتونه
شب مامانم: سوفی عینکم کوش؟
من: رو چشمتونه مامان
فردا صبح مامانم: سوفی ساعتم کوش؟
من: رو اُپِنه مامان
فردا ظهر مامانم: سوفی گوشیم کوش؟
من: نمیدونم
مامانم: پس تو چی میدونی. چرا تو هیچی نمیدونی دختره نفهمه خنگ
فردا شب من: مامان جورابامو ندیدی؟
مامانم: چقدر تو الزایمر داری تو گیجی مگه من باید جوراباتو پیدا کنم؟
(هیچ وقت به روش نیاوردم اون جورابای منو پاش کرده بود)
فک و فامیله ما داریم آخه ؟
سلـــآم:)
منو شناختیـ ـ ـ ـ ـن؟؟
همون سوفی قبلیــ ام:)
اوه اوه چند وقت نبودم همـــه چی تغــیر کرده :)))
به غـــیر از قــالــب سایت;)
عاقا ما یه حوله داریم تو خونمون اسمشو گذاشتیم حوله ی مهمون !!!
هرکی از فک و فامیلا میاد خونمون و میخواد بره حموم حوله یادش رفته بیاره و ازمون درخواست حوله تمییز میکنه با این جواب مامانم مواجه میشه : به جونه سوفی شما اولین نفری هستی که داری از این حوله استفاده میکنی !!!
فک کنم تا حالا به صد نفر همینو گفته …
خداییش میبینین من چقد عزیزم ؟؟؟
شک ندارم کریستین دیور به تو فکر میکرده
هنگام آفریدنِ عطرهایش
و زارا از پاهای تو الهام گرفته
برای طراحی زیباترین کفشهای جهان ...
وقتی تماشا میکنم آمدنت را از دور ،
خود را بر صندلیِ زیباترین شوهای مُدِ جهان میبینم ،
شانه به شانهی ژانت جکسون ،
سوفیا لورن،
اسکارلت جوهانسون ...
و این تویی که ـ آهووار ـ پیش میآیی
بر سکویی ملتهب از فلاشِ دوربینها ...
تماشای آمدنت شرکت در معتبرترین شوهاست ..
و در کنار تو پالتوی مندرسِ من حتا
مدِ سال میشود ...
چه کسی دیده تمنّای پلنگ از آهو؟!
چقَدَر اشک بریزم که بفهمی بانو؟!
تا بفهمی که تو را دوست... نشد! باز که هی
میبُری رشتهی افکار مرا با ابرو!
چه کنم؟ دست خودم نیست، کمی میترسم
از دو ابروی تو... از تیغ نگاه... از چاقو!
کافرم! کفر من این است که مؤمن شدهام
جای هر معجزهای با دو سه تایی جادو!
من که گمراه نبودم، تو خودت میدانی
همهاش زیر سر زلف تو بوده؛ شب بو!
بید مجنون سیاهی است، پریشان در باد
این خسوفی که شبیخون زده است از هر سو
وقت اعدام رسیده است؛ فقط یک خواهش:
زحمتی نیست اگر، دار مرا از گیسو...
براي تمام پسراي دلتنگ 1jomle.com