سر جلسه امتحان یه دختره بغل دست من نشسته بود. منو می گی، حال کرده بودم. گفتم اگر 20 نگیرم، 17 دیگه رو شاخشه. خلاصه کلی باهاش هماهنگ کردم که بهت علامت دادم چه طور برسون و این حرفا... هیچی دیگه، تا برگه ها رو آوردن، دیدم بلند شد برگه ها رو پخش کرد و گفت: بچه ها! سرتون روی برگه خودتون باشه!