عزیزم اگه فک میکنی
خیلی شاخی
جات رو سرِ گاوه ...!!
.. ..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شاخی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
به بعضیا باید گفت!!!ن خودت شاخی ن دوستات...برگرد برو روستات
ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻨﺖ ﺑﺰﻧﻦ…��
ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ ﮐﻪ…��
ﺑﺰﻧﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﻫﻮﺍ ﻣﯿﺮﻩ��
ﻫﻪ��
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﻩ����
ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺩ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺎﺧﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ
آهـای اونـی کـه سِـنِـت رَفـتِـه بـالـا فِـک کَـردی کَـسـی هَـسـتـی .
سِـن فَـقَـط یـه عَـدَدِه .
عَـدَدِت رَفـتِـه بـالـا فِـک کـردی عَدَدِی هَـسـتـی ؟ هِه :)
واس مـا هـیـچ عَـددی نـیـسـتـی :)
الله اکبر برید کنار شاخی نشید :))
آهای...
تویی که فکر می کنی شاخی و همش توی پستات می نویسه هه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هه هه هه وو :|
خب که چی ؟ منم عاشق جناب خانم♥
هه ببین اســـــکل...
اونی ک تو واسش میمیری ما هم واسش میمیریم!!
نه نه این نبود اونی ک تو مردی زنده است…
نچ ای بابااا اونی ک تو واسش زنده ای ما هم همه میمیریم!
نمیشه مثل اینکه��
خلاصه اسکل من خیلی شاخم ��
برو اونور شاخی نشی��
” خاص ِ شما ژاپاس ِ ماس باووو ”
وووویییییی چه شاخی شدم یهوو
در ضمن باک ماشینمم پره
واسه هرکی شاخی …!.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
واسه مام حتما شاخی دیگه, والا,
منم یه آدم معمولیم مثل بقیه…!
با این وضعی که من میبینم چند سال دیگه:
دو تا پسر دارن حرف میزنن
رضا : علی جون ابرو هاتو خیلی ناز برداشتی
علی : قربونت برم الهی ، پیش همون آقا کریم رفتم
رضا : کریم ،کدوم کریم ؟
علی : بابا کریم بلونده . همون آرایشگره که موهاشو مش استخونی میکنه ...
دو تا دختر دارن حرف میزنن
ژیلا : مرجان به اون سیبیل زنونت قسم وقتیلیلا اسمتو آورد می خواستم با چاقودسته شاخیه دو تیکه اش کنم
مرجان : ای ول بابا خیلی خانومی ، ولی ولشکن اینها مرام ندارن . سگو نباس با چاقو زد
دی، کودکی بدامن مادر گریست زار/کز کودکان کوی، بمن کس نظر نداشت
طفلی، مرا ز پهلوی خود بیگناه راند /آن تیر طعنه، زخم کم از نیشتر نداشت
اطفال را بصحبت من، از چه میل نیست /کودک مگر نبود، کسی کو پدر نداشت
امروز، اوستاد بدرسم نگه نکرد /مانا که رنج و سعی فقیران، ثمر نداشت
دیروز، در میانهٔ بازی، ز کودکان /آن شاه شد که جامهٔ خلقان ببر نداشت
من در خیال موزه، بسی اشک ریختم /این اشک و آرزو، ز چه هرگز اثر نداشت
جز من، میان این گل و باران کسی نبود /کو موزهای بپا و کلاهی بسر نداشت
آخر، تفاوت من و طفلان شهر چیست /آئین کودکی، ره و رسم دگر نداشت
هرگز درون مطبخ ما هیزمی نسوخت /وین شمع، روشنائی ازین بیشتر نداشت
همسایگان ما بره و مرغ میخورند /کس جز من و تو، قوت ز خون جگر نداشت
بر وصلههای پیرهنم خنده میکنند /دینار و درهمی، پدر من مگر نداشت
خندید و گفت، آنکه بفقر تو طعنه زد /از دانههای گوهر اشکت، خبر نداشت
از زندگانی پدر خود مپرس، از آنک /چیزی بغیر تیشه و گهی آستر نداشت
این بوریای کهنه، بصد خون دل خرید /رختش، گه آستین و گهی آستر نداشت
بس رنج برد و کس نشمردش به هیچ کس /گمنام زیست، آنکه ده و سیم و زر نداشت
طفل فقیر را، هوس و آرزو خطاست /شاخی که از تگرگ نگون گشت، بر نداشت
نساج روزگار، درین پهن بارگاه /از بهر ما، قماشی ازین خوبتر نداشت
(خداییش هم گریه داره هم لایک)
هرکی عاشق پروینه لایک کنه