.کپشن خاص.
[همیشہ پای یک "قرمز"در میان است]
قرمز
میتواند رُژِ لب من باشد،
یا که جای تو درقلبَ م
یا آن لباس محلی ام به سلیقه ی تو
وَ یا آن شالِ دستبافی که برایم از کاشان آورده ای..
قرمز میتواند چشم های من باشد وقتی تو نیستی..
و یا اشکهای من وقتی این جمعہ نیامدی..
و یا آن گل رُز هُلندی که هر جُمعہ تقدیم میکردی اش به من
قرمز میتواند رنگ تیم مورد علاقهِ تو باشد...
قرمز ... وای قرمز..
قرمز میتواند لبخند اکنون تو باشد از شوق برنده شدن تیم ات..
میبینی تو در همه جای زندگیه من هستی
و سلیقه ات آرایش تن و صورتم...
#فهیمه_دربان
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شالِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
سخت نگاهم کن
صداهای پشت سرت را بیخیال شو
دیروزها در تعقیب فردایمان میدوند
هیسس!
دستت را بسپار به انگشتانم
انگشتهایت را بینشان قفل کن و با دست دیگر شالات را بچسب!
سمند سبزی آنطرف خیابان به ما خیره مانده است
اینبار به پرواز نمیرسیم
سخت نگاهم کن..
نیازی به بررسی ساعت نیست.. پدران و مادرانمان سالهاست که مردهاند
کسی نگران ما نیست جز خودمان
به بوقهای تاکسیهای خطی توجهی نکن، تا خانه تنها چند سال فاصله بیشتر نیست
رژ لبت را که زدی مرا ببوس تا ردِ یک عمر سیگار را از لبانم محو کنی
سخت نگاهم کن..
دستهای عرق کردهام را به حساب استرس نگاهداشتنت بگذار
هوا، هوای "مهم نیست"های آنسوی خط است
هوای "امیدوارم خوشبخت شوی بعد من"های همراه با لبخند
بیا تا برای مقصدمان راهی به جز جدایی پیدا کنیم
بیا کمی اینطرف تر تا درون سایهی درخت منتظر مترو بایستیم
مردد نباش دستت را بده.. آن خط زرد را میبینی؟
آن را که رد کنیم همه چیز تمام میشود
قطار در حال آمدنست بجنب!
..
سخت نگاهم کن..
هی مواظب باش.. نزدیک بود زیر قطار بروی.. حواست کجاست؟ بجنب باید ایستگاه بعدی مستقیم به سمت فرودگاه بروی
آب دهانت را قورت بده و نفس عمیقی بکش و چشم هایت را ببند
نگران نباش برو
من..
سخت نگاهت میکنم
ایشالٰـا اونے کـِ...
بــٰـاعثـ مےشِہ
شَبـٰا بــِ یـــــٰـادِشـ ...
بـٰا بـُـــــــــــــــــغضـ بِـخـــوابیمـ ...
تَـــــنِشـ سـٰالِــمـ
بــٰاشہ ...
مـٰا اَهـــلـِ نِــــــــــفرینــ نیــستیمـ ...
وَلے یــــــــٰـادِشـ
بـــٰاشِہ ...
دنـیــــــٰـا ... دارِ مُکــــــــٰـافـٰاتِـہ.........
رَقیـــــــــــــق میشَوَد اِحساسَــــــــم
دَر عُبـــــورِ لَحظـــه هایِ با تـــــو ؛
همچون پیـــــچ و تاب خوردنِ شالِ حریــرِ آبی رَنگـــی
که دَر پَرسه هایِ سرما ،
زیبـــایی اَش را به رُخِ مَلَــــــــکه یِ بَرف ها میکِشَـــــــــد...