من اسیرباد که اسیرزنده ماندنم!
من حق ندارم پنجره ای روبه اسمان داشته باشم
و فردا را با تمام نفس کشیدنم مرده ام و از فراموش شدگانم!!
ایکاش نقش پنجره را روی دیوار های زمخت زندگی ام نقش می بستی و برای این پنجره میله ها را نمیکشیدی!