چون پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مكه به مدينه تشريف آوردند در آن مكان درخت خرمايي بود كه خشكيده بود آن حضرت هنگام موعظه كردن به آن درخت تكيه ميكردند، روزي حضرت به اصحاب فرمودند:
جائي را بسازيد تا تكيهام بر آن باشد و در آنجا بنشينم.
اصحاب منبري ساختند به سه پله، حضرت بالاي منبر نشستند، چون حضرت خطبه ميخواندند، نالهاي از آن چوب خشك كه اول تكيه گاه آن حضرت بود بلند شد مثل شتري كه براي بچهاش مينالد آن درخت خشك ناليد، همه مسلمانهايي كه حاضر بودند شنيدند و همه به گريه درآمدند.
رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خطاب به درخت فرمود:
اي چوب ضعيفم و نميتوانم بر پا بايستم اكنون چه ميخواهي اگر ميخواهي دعا كنم تا حق تعالي تو را تازه و تر گرداند و تا قيامت تازه بماني و مسلمانان از تو ميوه بخورند و اگر ميخواهي درختي باشي در بهشت.
درخت گفت: يا رسول الله دنيا را نميخواهم چون دوامي ندارد، بهشت را ميخواهم كه ملك جاويداني است و هرگز زوال ندارد تا دوستان خدا از من ميوه تناول كنند.
رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ باز به منبر تشريف بردند و دعا كردند پس فرمودند:
اي ياران اين چوبي بود كه نه او را ثواب است و نه عقاب ولي آن جهان را به اين جهان ميگزيند.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شريف
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
به دوستم ميگم دوست داري دانشگاه کجاقبول بشي؟؟!!
ميگه:
يا امير شريف يا صنعتي کبير
خدا بیامرز این اواخر زیاد علف میکشید *_*
تو نگاه شتر يه حسرتي هست
.
.
.
انگار اگه يه تست بيشتر ميزد صنعتي شريف قبول مي شد!
راهی شدن دست من نبود ...
آنقدر رسیده ام که دیگر مقصد را احساس نمی کنم
تنها پی برده ام که هیچ وقت شروعی در کار نیست
و از هر کجا ظهور کنی در میانه ای
مثل آقتابی که کور کورانه ، هر روز تمام طول پنجره را طی می کند
بی آنکه دستی از پشت پرده ، تکرار احمقانه اش را به رویش بیاورد
من هم درست همین بودم
سرگردان میان آغوش ها و ازدحام ها
انگار قطاری در من جامانده
یا خیابان ِ یتیمی را بر سر راهم گذاشته اند
اینگونه بود که جهان با تمام ِ شیطنت هایش از کنارمان گذشت
و ما را به روی هیچ اتفاقی نیاورد ..
{ هومن شريفى }
مراحل زندگی شکسپیر
شکس نوزاد
شکس نونهال
شکس نوجوان
شکس جوان
شکس میانسال
شکسپیر
اگه کاري نداريد من برم شريف سمينار دارم
متن وصيتنامه شهيد «رسوالله دمياد» به شرح ذيل است:
«الدنيا سُجن المومن و جنة الكافر» دنيا زندان مومن و بهشت كافر است.
با درود و سلام به امام زمان «عجلالله تعالي فرجه الشريف» و نايب بر حقش امام خميني
1- مردم قهرمان و برادران پاسدار، بزرگترين نعمتي كه خداوند به ما داده است همين نورالهي حسين زمان امام خميني ميباشد، قدر او را بدانيد و او را تنها نگذاريد كه امام زمان «عجلالله تعالي فرجه الشريف» را تنها گذاشتيد.
2- با روحانيون مبارز در تماس باشيد و از آنها جدا نشويد كه دشمنان خوشحال ميشوند.
عمه توماس اديسون مجددا در بيانيهاي به مردم شريف ايران اعلام کرد :
توماس فقط برق را اختراع کرده است . . .
لطفا به خاطر قبضش ما را مورد عنايت قرار ندهيد
«ما كه اطفال اين دبستانيم»
از كتاب و قلم گريزانيم
غالباً تخس و لوس و بي ادبيم
موي ژوليده و پريشانيم
اول ترم فكر شيطنتيم
آخر ترم درس مي خوانيم
موقع امتحان پايان ترم
بس كه درمانده و پشيمانيم،
خيره بر برگه بغل دستي
لاجرم مثل فكس مي مانيم!
بي هدف مي رويم دانشگاه
ارزش علم را نمي دانيم
بعد طي مدارج عالي
لنگ شغلي شريف مي مانيم
عوض حرفه اي درآمد زا
در مسنجر تمام شب ON ايم!
سالها لنگ مدركي هستيم
تا كه اقوام را بچزانيم
خانه از پاي بست ويران است
بس كه در بند نقش ايوانيم
چشم هاي تو قهوه ي ترک است ، ابروانت هواي کردستان
خنده هايت کلوچـه ي فومن ، گريه هاي تــو چــاي لاهيجان
ساحل انزلـي ست چشمانت ، مـــوج ها آبروت را بردند
تن داغ تو ماسه ي درياست ، توي گرماي ظهر تابستان
اي درخت مبـــارک نارنـــج ، تــو چــراغ محــله ي مــــايــي
مرد همسايه ي شما دزد است شاخه ات را براي من بتکان
مثل اخبار تازه مي ماني كه به چشم كسي نيامده اي
نكند ناگهـــان يكي برسد برساند تــــو را به گوش جهان
خبــر قتل عام آدم ها صبــح يک روز در مزارشريف
خبر يک تصادف خونين عصر يک روز جاده ي تهران
خبــر دستگيــري صدام مثـــل يک انفجـــار در بغداد
خبر دستگيري يک صرب توي شبه جزيزه ي بالكان
آن چنان تشنه ام اگر بدهند آب هاي مديترانه كم است
خبـــر چند شاخــــه ي زيتــــون خبــــر انتفاضـه و لبـنان
مستي و مي روي به جانب چپ، مستي و مي روي به جانب راست
گــــاه مثل مقاله اي در شـرق گـــاه چـــــون سرمقاله ي كيهـــــان!!
ماه مرداد بي تو مي گذرد حيف اين هفت تيـر خالي نيست
من خودم پيش پيش مي ميرم ديگر اين قدر ماشه را نچکان
امام هادي(ع) در يك نگاه
نام : على
القاب معروف :هادى نقى
كنيه :ابوالحسن سوم
پدر و مادر :امام جواد(ع) ، سمانه (س )
وقت و محل تولد :15 ذيحجه سال 213 هجرى در مدينه
وقت و محل شهادت :سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگى در شهر ((سامره )) بر اثر
زهرى كه با دسيسه ((معتز)) (سيزدهمين خليفه عباسى ) توسط معتمد عباسى ، به آن
حضرت خوراندند، به شهادت رسيد.
مرقد شريف :شهر سامرا ، واقع در عراق
دوران زندگى :در سه بخش ؛
1 - 8 سال قبل از امامت (از سال 212 تا 220 هق )
2 - دوران امامت ، در زمان خلفاى قبل از متوكل 12 سال (از سال 220 تا 232 هق )
3 - دوران امامت در سخت ترين شرائط، در زمان خلافت چهارده ساله ديكتاتورى متوكل
(دهمين خليفه عباسى ) و سپس خلفاى بعدى .