گفت من شعلهی خورشیدم،
رنگین کمونِ بی رنگ،
کشتیِ بی لنگر،
آزاد و رها..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شعله
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بریز از لبت آن بوسهی کذایی را
بپاش بر لب من آنچه را به لب داری؛
اگر چه شعلهی سوزان روزهای منی
امان از آتش ویرانگری که شب داری
...
پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای مشعلهیْ تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
مولانا
. .
ای فاضل دانایی"
من نازل بارانم ،
یا خیس کنم
درخویش ،
چون سیل"
بشورانم ،
یا قطره کنم در جان"
چون شعله بسوزانم ، ، ، !
Photo by : me.
They don’t understand your fire. But they long for your flames.
آنها آتش درونتان را درک نمی کنند.
فقط مشتاق شعله هایتان هستند.
.࿐
شیر که جوش آمد، شروع میکند به سرریز شدن، اگر به موقع برسی و قبل از اینکه از دهانهی ظرف، بیرون بریزد شعلهاش را کم کنی و به موقع آن را هم بزنی، دیگر نه سرریز میشود، نه به مرز سرریز شدن میرسد.
در زندگی هم, آدمها به موقعش نیاز به محبت و توجه ما دارند. که اگر به موقع و در همان زمان طلایی حضور داشتهباشیم و به موقع، حرفهایی که باید را بزنیم، آرام میگیرند و درد از آستانهی طاقت فراتر رفته را با نیروی عشق، مهار میکنند، تا مرز از کوره در رفتن و فروپاشی پیش نمیروند و باز میگردند به نقطهی ثبات روانی و احساس غنای درونی، مانع از احساس بیپناهی و اندوهشان میشود.
به موقع حضور داشته باشیم و به موقع، حرفهایی که باید را بزنیم و به موقع برای دوست داشتنِ آدمها اقدام کنیم...
نرگس_صرافیان_طوفان
. .
در یک رابطه ما فقط سه چیز میخواهیم
- چشمانی که گریه نکنند
- لبهایی که دروغ نگویند
و
- عشقی که شعله هایش هرگز خاموش نشود
مجازی
قبل تو جهان خاموش بود
و هر بار قدم می زدم
با انگشت هایم، شهر شیشه ای را
پشت همان عکس های تکراری
انتظار پشت پنجره نشسته بود
و فریاد خاموشی در من شعله می کشید
چه کسی من را
دزدید از من !
که هر بار می رسم به تو ،
خودم را می یابم
ای که لحن چشمانت
شبیه خواب های آن سالم بود
مگر آفتاب نمی تابید ،
که اینگونه
سایه به سایه ات
به بی مقصدی رسیده ام ...!
#لیلا_حاجتمند
#کتاب_من_کجاجاماندم
شقایقها را باید با چشمها دوست داشت، نه با دست،
آنها در چشمها شعلهور میشوند و در دستها پژمرده...
#کریستین_بوبن
قبل تو جهان خاموش بود
و هر بار قدم می زدم
با انگشت هایم، شهر شیشه ای را
پشت همان عکس های تکراری
انتظار پشت پنجره نشسته بود
و فریاد خاموشی در من شعله می کشید
چه کسی من را
دزدید از من !
که هر بار می رسم به تو ،
خودم را می یابم
ای که لحن چشمانت
شبیه خواب های آن سالم بود
مگر آفتاب نمی تابید ،
که اینگونه
سایه به سایه ات
به بی مقصدی رسیده ام ...!
#لیلا_حاجتمند