بعضی وقت ها حس میکنم ناراحتیم، از فرط عمیق بودنش به سطح میرسه. جوری که از فرط غمگینی، دیگه چیزیو عمیق حس نمیکنی حتی همون غم رو. مثل یک جنازه ای که با ریه های پر شده از اعماق دریا، دیگه کم کم میاد بالا و روی سطح آب شناور میشه.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شناور
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
می خواهم رها باشم ! در سرسبزیِ جاده زندگی گم شوم و نفس های بی خیالی را در ریه های روزمرگی هایم بپاشم ! می خواهم برای مدتی از دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها دور و در خلأ احساسی شناور باشم و زندگی کنم !
. .
I want to be a fish no brain no thoughts just float in the ocean and look pretty.
میخوام یه ماهی باشم، بدون مغز، بدون فکر ...
فقط شناور باشم تو اقیانوس و زیبا به نظر برسم.
.࿐
I want to be a fish no brain no thoughts just float in the ocean and look pretty.
میخوام یه ماهی باشم، بدون مغز، بدون فکر ...
فقط شناور باشم تو اقیانوس و زیبا به نظر برسم.
.࿐
می خواهم رها باشم ! در سرسبزیِ جاده زندگی گم شوم و نفس های بی خیالی را در ریه های روزمرگی هایم بپاشم ! می خواهم برای مدتی از دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها دور و در خلأ احساسی شناور باشم و زندگی کنم !
. .
فرصت هایه زندگی مثله کاغذ میمونه..،
نباید بسوزونیشون؛ باس رو آب شناور کنی.
. ⃟.
- بدونِ تو
شب را چگونه طاقت آورم؟!
منی که در نگاهِ تو
شناورم..
#محمد_جنت_امانی
✿ کپشن خاص ✿
تو تازیانه میزنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه میدهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکهای...و من غریق مست شب
دوباره تو..دوباره من..شناوری..شناورم
#حسین_منزوی
✨
سبکم مثل خواب بعدازظهر
مثل عطرت شناورمـ در باد
سبکم مثل سایه پشت سرت
بوی من را نمی بری از یاد
دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
و چکه چکه می چکم ... به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم
شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود ... به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد .. کنارِ بیت آخرم . . .
حسین منزوی