می خواهم رها باشم ! در سرسبزیِ جاده زندگی گم شوم و نفس های بی خیالی را در ریه های روزمرگی هایم بپاشم ! می خواهم برای مدتی از دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها دور و در خلأ احساسی شناور باشم و زندگی کنم !
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شناور
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
I want to be a fish no brain no thoughts just float in the ocean and look pretty.
میخوام یه ماهی باشم، بدون مغز، بدون فکر ...
فقط شناور باشم تو اقیانوس و زیبا به نظر برسم.
.࿐
I want to be a fish no brain no thoughts just float in the ocean and look pretty.
میخوام یه ماهی باشم، بدون مغز، بدون فکر ...
فقط شناور باشم تو اقیانوس و زیبا به نظر برسم.
.࿐
می خواهم رها باشم ! در سرسبزیِ جاده زندگی گم شوم و نفس های بی خیالی را در ریه های روزمرگی هایم بپاشم ! می خواهم برای مدتی از دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها دور و در خلأ احساسی شناور باشم و زندگی کنم !
. .
فرصت هایه زندگی مثله کاغذ میمونه..،
نباید بسوزونیشون؛ باس رو آب شناور کنی.
. ⃟.
- بدونِ تو
شب را چگونه طاقت آورم؟!
منی که در نگاهِ تو
شناورم..
#محمد_جنت_امانی
✿ کپشن خاص ✿
تو تازیانه میزنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه میدهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکهای...و من غریق مست شب
دوباره تو..دوباره من..شناوری..شناورم
#حسین_منزوی
✨
سبکم مثل خواب بعدازظهر
مثل عطرت شناورمـ در باد
سبکم مثل سایه پشت سرت
بوی من را نمی بری از یاد
دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
و چکه چکه می چکم ... به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم
شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود ... به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد .. کنارِ بیت آخرم . . .
حسین منزوی
اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود ..
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است.
قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس
اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد ؟!!
آدم ها ، ماهی را در تنگ دوست دارند
و قلب ها را در سینه ...
ماهی اما وقتی در دریا شناور شد، ماهی ست
و قلب وقتی در خدا غوطه خورد، قلب است ..
هیچ کس نمی تواند نهنگی را در تنگی نگه دارد
تو چطور می خواهی قلبت را در سینه نگه داری ؟
و چه دردناک است وقتی نهنگی مچاله می شود
و وقتی دریا مختصر می شود
و وقتی قلب خلاصه می شود
و آدم، قانع ..
این ماهی کوچک اما بزرگ خواهد شد
و این تنگ بلورین، تنگ و سخت خواهد شد
و این آب ته خواهد کشید.
تو اما کاش قدری دریا می نوشیدی
و کاش نقبی می زدی از تنگ سینه به اقیانوس ..
کاش راه آبی به نامنتها می کشیدی
و کاش این قطره را به بی نهایت گره می زدی ..
کاش ...
بگذریم ...
دریا و اقیانوس به کنار
نامنتها و بی نهایت پیشکش
کاش لااقل آب این تنگ را گاهی عوض می کردی
این آب مانده است و بو گرفته است
و تو می دانی آب هم که بماند می گندد
آب هم که بماند لجن می بندد
و حیف از این ماهی که در گل و لای، بلولد
و حیف از این قلب که در غلط بغلتد !