نکند از سن بچگی تا هشتاد سالگی همه اش از خدا نخودچی کشمش بخواهی.
حاجاتی که داری به صورت نامه روی کاغذ یا روی دلت بنویس.
البته اوایل روی کاغذ. بعد بگذار در جانمازت یا هرجای دیگری.
دو سه ماه بعد هروقت حال خوبی داشتی و شنگول بودی آن را به دقت بخوان و ببین هر جا زیاده روی کرده ای یا به خدا بی ادبی کرده ای، آن ها را خط بزن و تصحیح و تجدید نظر کن و نهایتا آن را پاک نویس کن.
نامه اول را هم نگه دار.
دو سه ماه بعد باز همین کار را روی نامه تصحیح شده انجام بده
یکی دو سالی این کار را ادامه بده. بعد نامه آخری را با اولی مقایسه کن.
ببین از کجا به کجا رسیده ای.
آخر کار به چیزی میرسی که از حاجتت بهتر است؛
به کسی میرسی که برایش نامه مینوشتی!

"میرزا اسماعیل دولابی "

گرگ شنگول را میخورد …
گرگ منگول را تکه تکه میکند …
بلند شو پسرم ، این قصه برای نخوابیدن است !

ﻻﻣﺼﺐ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺍﻧﻘﺪ " ﺷﻨﮕﻮﻟﻢ " که

ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ آﻗﺎ ﮔﺮﮔﻪ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﺨﻮﺭﺗﻢ !!

گرگه میاد زنگ خونه ی شنگول منگول رو میزنه بعد یه ساعت خرسه با آه وناله میاد میگه بابا تو منو بیچاره کردی اینا 20 ساله از اینجا رفتن گرگه میگه خیلی بی جنبه ای واست نذری آورده بودم

گرگ

شنگول را خورده است

گرگ

منگول را تکه تکه کرده است

بلند شو پسرم !

این قصه برای نخوابیدن است !

از عشق های این روزا…


داستانی به بلندای شنگول و منگول هم نمیتوان نوشت…

چه برسد به شیرین و فرهاد...

گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه؟

شنگول میگه: کیه؟

گرگه میگه : منم آقا گرگه

شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن

به سلامتی همه داداشا که اگه اخم به چهرشون بیاد ما آبجیا دق میکنیم و دوست داریم همیشه شاد و شنگول باشن

گرگ شنگول را خورده است

گرگ منگول را تکه تکه می کند.

بلند شو پسرم!

این قصه برای نخوابیدن است.


گروس عبدالملکیان

گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه
یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه :بابا تو مارو کشتی :(
الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن!
بیشعور کثافت ولمون کن دیگه!
گرگه میگه :خیلی بیشعوری برات نذری آوردم! =)))