حالم مانند زنیست عکاس
در آلمان غربی
خیره به دیوار باران خورده
برلین
که آخرین لبخند معشوقهاش را
پشت آخرین صف از بتونها ثبت کرد
و سربازها دوربینش را
شکستند ...
#بهاره_رجبی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شکستند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
در کوی رفاقت که بی پرده وفا هست
هستند کسانی که شکستند دلا را
یک دوست مرامش که دریای کران است
بودند کسانی که نشناسند ،نمک را...!
.࿐
در کوی رفاقت که بی پرده وفا هست
هستند کسانی که شکستند دلا را
یک دوست مرامش که دریای کران است
بودند کسانی که نشناسند ،نمک را...!
.࿐
✿ کپشن خاص ✿
- زنان و درختان چقدر به هم شبیهاند..
هر دو ریشه دارند،
هر دو برگ وبار.
هر دو بهارهایِ بسیار دارند و زمستانهایِ بسیارتر...
و در کمین هر دویشان تبرهایِ بسیاری است..
برایِ شکستنها،
برایِ بریدنها،
برایِ قطعِ امیدها...
اما هنر زن بودن به جوانه زدنهایِ پی در پی است
حتی وقتی شاخههایت را شکستند،
حتی وقتی ،
بیرحمیِ تبر تنت را،
تنهات را از ته برید،
اما تو ریشهدار باش،
نگذار که بخشکی و بپوسی
دستهایت را به آسمان بلند کن
تو دوباره سبز خواهی شد..
#عرفان_نظرآهاری
رفتی؛ که با قرار خداحافظی کنم
نومید و ناگوار خداحافظی کنم
این عادت من است که با خاطرات تو
روزی هزار بار خداحافظی کنم...
دستی به قلب شیشهایَت میکشی که من
ناچار چون غبار خداحافظی کنم
بر من تبر زدند و شکستند و سخت بود
اینگونه با بهار خداحافظی کنم...
بازآ که با شنیدن سین سلام تو
با خلق روزگار خداحافظی کنم!
#سجاد_سامانی
✨
شکستند
فـدای سـرت
مطمئن بـاش
خدا همین گوشه و کنارِ دلـت
پـا بـه پایَت اشک ریخته
مطمئن باش خدا هـم گاهی حتی
بی قـرارِ بی قراری هایت میشود
لب فرو بند که هر گونه سخن ممنوع است
پیش هر کس سخن از عشق زدن ممنوع است
با صداقت به لب یار گذارم بوسه
بی محبّت نتوان بوسه زدن، ممنوع است!
خواستم آیینه باشم، که مرا بشکستند
چه توان کرد که آیینه شدن ممنوع است!
دردها دارم و امّا نتوانم گویم
این چه حرف است، که با درد بودن ممنوع است؟
آه این درد وطن تا به کجا باید گفت
یک نفر گفت، که از باب وطن ممنوع است!
این غزل را تو نگه دار و مگویش فردوس
پیش هر کس نبری نام ز من، ممنوع است
همیشه بهترین هایمان شکستندمان،
همیشه آخر راه، با سرگیجه های تلخ تنهاییمان تنها گذاشته شدیم
تنها
به جرم نامهربانی هایی که بلد نبودیم
کسی به ما یاد نداده بود با آدمها باید مثل خودشان بود
کسی به ما نگفته بود آدمها از مهربانی بیزارند
هرچه بیشتر توجه کنی، بیشتر دلشان را میزنی
کسی نگفته بود
هرچه بیشتر پیگیرشان باشی، بیشتر خودشان را از تو دور میکنند
کسی نگفته بود
ما هم که بلد نبودیم درست رفتار کنیم
مقصر خودمان هستیم و آنهایی که نگفتند...
(مسلم علادی)
.
روزهای رفته ی سال را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست
تا ابد تمام نشوند
وچه روزها که هر ثانیه اش
یک سال زمان میبرد...
چه فکرها که آرامم کرد و
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود...
چه لبخندها که بی اختیار
برلبانم نقش بست و
چه اشک ها که بی اراده
از چشمانم سرازیر شد...
چه آدم ها که دلم را گرم کردند
چه آدم ها که دلم را شکستند...
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم و شد
و چه چیزها که فکرم را پر کرد و نشد...
چه آدم ها که شناختم و چه آدم ها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان...
وچه....
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود...
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا...
آرامشی که هیچگاه تمام نشود...
روزهای رفته زندگی را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایی که بی اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایی که بی اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وچه........
وسهم من از این همه , یادش بخیر میشود
کاش ارمغان روزهایی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.....