چنین است که گل، در سرما نیز تواند بروید
دلمردگی و درماندگی ، کی پیشگیر عشق بوده است ؟
سرشت آتش زبانه زدن است و سرشت خون ، روان بودن ..
آنچه را که بند و شمشیر تواند جلو ببند ، غم شکنبه کی تواند هرگز !
مارال دل به دریا داده بود ; پروای رسواییش ، نی !
خود به باد سپرده ، چشم پرهیز فروبسته و بند دل گشاده بود ..
در بند و گره تا کی ؟
بگذار بر جهانی آشکار شود.
اگر این گناه است ، آتش خوشتر ..
گو جهنم را داغ تر کنند. کنده زنجیری ..
سر، هوای شوریدن دارد ..
دیوانه به بازار ...
” گوشواره هایم را به او خواهم بخشید.
مردمان بدانید، گوشواره هایم را ... ”
.
{ محمود دولت آبادی } رمان کلیدر
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شکنبه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)