دلِ قرص میدانی چیست؟ من دلی قرص میخواهم، آنقدر که شبها راحت و بی هیچ نگرانیِ فردا بخوابم و فردا فارغ و آسوده چشم باز کنم به روی تمام زیباییهای با شکوهی که انتظار مرا میکشند.
خوش به حال دیوانهها! حتما نمیدانند چه مصیبتی بر گونهی انسان وارد شده و دنیا را چقدر گند برداشته...
کاش میشد دیوانه بود و با دلی قرص و حالی خوش زیست و نگران هیچ چیز نبود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شکوهی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
A little more persistence, a little more effort, and what seemed hopeless failure may turn to glorious success.
کمی پشتکار و تلاش بیشتر و آنچه شکست ناامیدکننده ای به نظر میرسه،
ممکنه به موفقیت باشکوهی تبدیل بشه.
.࿐
گریه کار کمی ست
برای توصیف رفتنت ,
دارم به رفتار پر شکوهی
شبیه مرگ فکر میکنم ....!
گریه کار کمی است
برای توصیف نداشتنت . . .
دارم به رفتار پر شکوهی
شبیه به
مرگ
فکر می کنم. .
❣
"ام المصائب"
انگار تو را به همین سادگی ها نمی توان نوشت.
از بس که خدا توی چشمهایت متانت گذاشته است.
اشک ریخته ای
ولی همیشه ایستاده ای.
نشکسته ای .
انگار یک جوری٬
یک حسی
توی همین آرام سوختن هایت هست که زیباترت می کند.
انگار توی همه روضه ها یک آرامشی می ریزد از چشمهایت که ما را هم آرام می کند.
یک شکوهی که دلگرم می کند آدم را.
که دلداری می دهد بعد این همه سال ما را.
خواستم بگویم
حتی اگر این روزها ٬
که ما در دنیا غرق شده ایم
اما
تو همیشه همان شکیبای باشکوه همیشه های مایی خاتوون...!
زنـــــــــღـــــــــدگی را دوســـــــت دارم
هر چند گاهی به طرز نومید کننده ای در اندوه بسر می برم،
ولی با این حال در آن زمان می دانم،
و مطمئن هستم،
که هنوز زنده بودن و زندگی کردن چیز باشکوهیست …
همه ی ما معمولی هستیم ،
همه ی ما کسالت باریم ،
همه ی ما باشکوهیم ،
همه ی ما شرمگینیم ،
همه ی ما شجاعیم ،
همه ی ما قهرمانیم ،
همه ی ما مستاصلیم ،
فقط به روزش بستگی دارد ...
"ام المصائب" انگار تو را به همین سادگی ها نمی توان نوشت. از بس که خدا توی چشمهایت متانت گذاشته است. اشک ریخته ای ولی همیشه ایستاده ای. نشکسته ای. از شب های تنهایی و بی مادری تا همین شب های تنهایی و بی یاوری. انگار یک جوری٬ یک حسی توی همین آرام سوختن هایت هست که زیباترت می کند. انگار توی همه روضه ها یک آرامشی می ریزد از چشمهایت که ما را هم آرام می کند. یک شکوهی که دلگرم می کند آدم را. که دلداری می دهد بعد این همه سال ما را. خواستم بگویم حتی اگر این روزها دست هایت را بسته باشند٬ تو همیشه همان شکیبای باشکوه همیشه های مایی خاتوون...!
ﻫﻤﻪﻣﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﯽ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮی ﭘﻨﮑﻪ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺁﺁﺁﺁﺁﺁﺁﺁﺁ ،
ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺷﮑﻮﻫﯽ ﺍﺯﺵ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ...
یوسف رحیمی
مولای جوان بگو که پیری سخت است
بر مردم بی وفا امیری سخت است
خون شد جگر صبر میان کوچه
در اوج دلاوری اسیری سخت است
***
اشک تو به گِل نشانده نوحی را که ...
بی صبر نموده با شکوهی را که ...
سنگینی بار شیشۀ خُرد شده
در کوچه شکسته پشت کوهی را که ...
***
از آن دل درد مند گفتم اما ...
از طعنه و نیش خند گفتم اما ...
می خواستم از غربت تو دم بزنم
از شیر درون بند گفتم اما ...
***
خون می چکد از نگاه پُر ابر علی
این خاک غریب می شود قبر علی
در معرکه های خندق و خیبر، نه
در کوچه ببین حماسۀ صبر علی
***
چشمی به خروشانی مرداب نداشت
امید به همراهی اصحاب نداشت
با پهلوی مجروح به مسجد آمد
او دیدن دست بسته را تاب نداشت
***
آن روز مدینه گورِ انسان می شد
با خاک تمام شهر یکسان می شد
آن فاطمه ای که بانی افلاک است
یک موی سرش اگر پریشان می شد