Sweet as sugar hard as ice, hurt me once I'll kill you twice
مثل شکر شیرینم اما مثل یخ سخت! یه بار به من آسیب بزن تا دو بار بُکُشمت
.࿐
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شیرینم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ازدواج اینجوریه که سال اول هر موقعی از شب بپری رو تخت بغلش، از خواب بیدار میشه و یه لبخند بهت میزنه و میگه شیرینم بیا بغلم،
سال دهم ازدواج آروم آروم میری تو تخت و اشتباهی انگشتت میخوره بهش، شاکی پا میشه میگه چرا خودتو میکوبونی به من؟!؟ داشتم بهترین خواب زندگیمو میدیدم !!!
ازدواج اینجوریه که سال اول هر موقعی از شب بپری رو تخت بغلش، از خواب بیدار میشه و یه لبخند بهت میزنه و میگه شیرینم بیا بغلم،
سال دهم ازدواج آروم آروم میری تو تخت و اشتباهی انگشتت میخوره بهش، شاکی پا میشه میگه چرا خودتو میکوبونی به من؟!؟ داشتم بهترین خواب زندگیمو میدیدم !!!
Sweet as sugar hard as ice hurt me once I'll kill you twice .
مثل شکر شیرینم اما مثل یخ سخت.
یه بار به من آسیب بزن تا دو بار بکشمت .
.࿐
.. کپشن خاص ..
ز دستم بر نمی خیزد که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمی خواهم که روی هیچکس بینم
من اول روز دانستم که با شیرین در افتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
#سعدی_شیرازی
من مثل لیمو شیرینم بی توجهی ببینم تلخ میشم (:
زدستم بر نمیخیزد
که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمیخواهم
که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم
که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست
دست از جان شیرینم
(سعدی)
شعری از ،استاد سخن ،سعدی.....
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم/
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم/
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم/
و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم/
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم/
ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
کنون امید بخشایش همیدارم که مسکینم/
دلی چون شمع میباید که بر جانم ببخشاید
که جز وی کس نمیبینم که میسوزد به بالینم/
تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمیآید
روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم؟/
رقیب انگشت میخاید که سعدی چشم بر هم نه
مترس ای باغبان از گل که میبینم نمیچینم.......
من هر جا میشینم مورچه ها دورم جمع میشن
.
.
.
.
از بس شیرینم.لامصب!
به آخر تلخــــی نزدیکیــــم
مگر دســــت های خدا شیرینمــــان کند!