دستم را بفشاری
واژه میبارد و شعر میچکد،
دستت را بفشارم
پنج شیشه عطر در کف دستم میشکند...
#لطیف_هلمت
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شیشه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
Our hearts are like a comedy full of cologne bottles, some of them are finished for us, but we still don't want to throw them away...!
دلمون مثل کمدیه پر از شیشه ادکلن تموم شده بعضیا برامون تموم شدن ولی همچنان دلمون نمیاد دور بندازیمشون ...!
تو یه الماس داشتی که تا چشمت به یه عالمه شیشه خورده خورد، رهاش کردی، باید هم تا اخر عمر زخمی و تیکه پاره دنبال الماست میون شیشه خوردهها بگردی.
«پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»
«پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»
تو فکر میکنی آدمها بعد از اینکه دلشون میشکنه و غصه خرخرشون رو میجوه فریاد میزنن یا شیشهها رو میشکنن و بد و بیراه میگن، نه اشتباه نکن اونها سکوت میکنن چون کلمهای برای بیان دردشون پیدا نمیکنن، سکوت بالاترین حد از دلشکستگی آدمهاست.
«پروکسی | پروکسی | پروکسی »
«پروکسی | پروکسی | پروکسی »
این قیمتها باورت میشه؟!
ساعت هوشمند آلترا ۳۸۹ ت
ایرپاد شیشهای ۲۸۹ ت
ساعت کاسیو نوستالژی ۱۲۹ ت
ایرپاد پاوربانکدار ۱۹۹ ت
ساعت رولکس ضدآب ۵۸۹ ت
..️از حراج تابستونی جا نمونی
مدتهاست راهم را جدا کرده ام
از ادمهای غریب و اشنا
سوار هیچ قطاری نخواهم شد
حتی اگر خسته باشم
حتی اگر کفشهایم را جا گذاشته باشم.
باز نخواهم گشت
حتی اگر چهره ام در اینه بزرگ شهر
کهنه تر و کهنه تر شده باشد.
حتی اگر نامم را فراموش کرده باشند.
خاطراتمان دارد از چشم شیشه های
بخار گرفته ی اتاقم پایین می چکد
گفته بودی
برمیگردی و فردا پشت این پنجره هاست.
نیامدی و نمیدانم
حرفهایم را با کدام مسافر بگویم؟
که خودش هم با
چمدانی پر از غصه راهی دیار
بی نشان نباشد.
#مینو_پناهپور
من الماسم رو نمیدم شیشه خورده های کنار خیابونا رو جمع کنم! اگه ازت خوشم میاد بدون واسه من خیلی خاصی؛ چون من دیگه هیچ حسی به هیچکس ندارم.
. .
•
واقعا کاش میشد بوی بارون رو توی یه شیشه نگه داری و هر وقت دلت خواست درشو باز کنی و نفس بکشی🥹.
♡
[بوسیدن با صدایِ فرود آمدنِ قطراتِ باران بر سقفِ ماشین، در پناهِ شیشههایِ بخار گرفته.]
تا که بودیم ، نبودیم کسی . . .
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند
تا که مردیم همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست
نه در آن لحظه که افتاد و شکست :)
.࿐