یهِ زندگی میسازَم کِ روزی صدبار زار بزنی کاش باهاش میموندَم...

سی سالگی به بعد؟
شبیه ۴ عصر پاییزه، نه شبه که بخوابی نه ظهره که به کارات برسی.
شبیه سه‌شنبه‌ست، نه اول هفته‌ست نه آخرش.
شبیه مدال نقره‌ست، نه اونقدر خوب بودی که طلا بگیری نه اونقدر بد که مدال نگیری.
سی سالگی به بعد دستای مکانیکیه که صدبار با صابون شسته، تمیزه‌ها ولی یه کمم سیاهه.

لانگ دیستنس؟
من اگه پارتنرمو روزی صدبار نبوسم دق میکنم

عمری باشد جبران کنیم
خوبی هارو چندبار،بدی هارو صدبار!


. .

ولی نگه داشتن حرمت کسی که بهش علاقه دارین،از صدبار گفتن جمله ی «دوست دارم»
ارزشمندتره.

.࿐

ولی نگه داشتن حرمت کسی که
بهش علاقه دارین،از صدبار گفتن جمله ی
«دوست دارم» با ارزشتره.

من میتونم روزی صدبار عکساتو ببینم ولی بهت تکست ندم.

تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش
عشق آسان بود اما من نمی‌فهمیدمش

. فاضل نظری

. .

صدبار گفتمش
وسط حرف من نخند

یک بار خنده کرد
بیا ....
عاشقش شدم ...
:)

‏صدبار بگو بخند صدبار باهاشون خاطره بساز صدبار رفیق تنهاییشون باش فقط یبار بد باش فقط یبار ببین چطوری از دایره زندگیشون حذفت میکنن

. .