با خودمان میگوییم
عادت میکنیم و با صراحت زیادی
این جمله را تکرار میکنیم.
آن چیزی که هیچکس نمیپرسد، این است که: به چه قیمتی عادت میکنیم...؟
. دخمه
. #ژوزه_ساراماگو
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی صراحت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
با خودمان میگوییم عادت میکنیم و با صراحت زیادی این جمله را تکرار میکنیم. آن چیزی که هیچکس نمیپرسد این است که به چه قیمتی عادت میکنیم؟!
. .
✿ کپشن خاص ✿
با خودمان میگوییم عادت میکنیم و با صراحت زیادی این جمله را تکرار میکنیم!
آن چیزی که هیچکس نمیپرسد، این است که
"به چه قیمتی عادت میکنیم ؟! "
#ژوزه_ساراماگو
با خودمان می گوییم عادت
می کنیم
و با صراحت زیادی
این جمله را تکرار می کنیم!!
آن چیزی که
هیچکس نمی پرسد این است که:
"به چه قیمتی عادت می کنیم؟!"
#ژوزه_ساراماگو
ماه شعبان را باید ماهی آراستۀ به اخلاق نبوی تفسیر نمود.ماهی که در روایات صراحتاّ به ماه نبیّ مکرم اسلام(صلوات الله علیه و آله) تعلق دارد وامور نیکی چون صله رحم، اکرام و اطعام یتیم، عیادت مریض و درود و صلوات بر محمدو آل طاهرینش گوشه ای از یاری رساندن به خاتم الانبیاء محسوب می شوند.
با خودمان می گوییم
عادت می کنیم
و با صراحت زیادی
این جمله را تکرار می کنیم
آن چیزی که هیچ کس نمی پرسد
این است که
به چه قیمتی عادت می کنیم؟
گفتی : سالهای سرسبزی ِ صنوبر را،
فدای فصل ِ سرد ِ فاصله مان نکن!
من سکوت کردم!
گفتی : یک پلک نزده،
پرنده ی پندارم
از بام ِ خیال تو خواهد پرید!
من سکوت کردم!
گفتی : هیچ ستاره ای،
دستاویز ِ تو در این سقوط ِ بی سرانجامم
نخواهد شد!
من سکوت کردم!
گفتی: دوری ِ دستها و همکناری ِ دلها،
تنها راه ِ رها شدن است!
من سکوت کردم!
گفتی : قول می دهم هر از گاهی،
چراغ ِ یاد ِ تو را در کوچه ی بی چنار و چلچله
روشن کنم!
من سکوت کردم!
سکوت کردم ، اما
دیگر نگو که هق هق ِ ناغافلم را
از آنسوی صراحت ِ سیم و ستاره نشنیدی!
گفتی: سالهای سرسبزی ِ صنوبر را،
فدای فصل ِ سرد ِ فاصله مان نکن !
من سکوت کردم !
گفتی: یک پلک نزده، پرنده ی پندارم
از بام ِ خیال تو خواهد پرید !
من سکوت کردم !
گفتی: هیچ ستاره ای،
دستاویز ِ تو در این سقوط ِ بی سرانجامم نخواهد شد !
من سکوت کردم !
گفتی: دوری ِ دستها و همکناری ِ دلها، تنها راه ِ رها شدن است !
من سکوت کردم !
گفتی: قول می دهم هر از گاهی،
چراغ ِ یاد ِ تو را در کوچه ی بی چنار و چلچله روشن کنم !
من سکوت کردم !
سکوت کردم ، اما
دیگر نگو که هق هق ِ ناغافلم را
از آنسوی صراحت ِ سیم و ستاره نشنیدی !
با خودمان می گوییم، عادت می کنیم
و با صراحت زیادی ، این جمله را تکرار می کنیم .
آن چیزی که هیچ کس نمی پرسد ، این است که :
" به چه قیمتی عادت می کنیم ؟ "
{ ژوزه ساراماگو }
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻋﺮﺍ ﺑﻪ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ؟
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺎﺯﻡ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺩﺑﯿﺎﺗﺎ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺍﻟﻬﯽ
ﻭ ﻋﺮﻭﺝ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ