گاهی هم قشنگ حرف بزنیم.
کمی قشنگ‌تر.
بگوییم «می‌دانی؟ توی پوست خودش نمی‌گنجید!» و از دوست‌مان بگوییم که خوشحال بوده است. فقط خوشحال بوده ها، اما ما این‌جور می‌گوییم که حال خودمان هم خوش شود.
در وصف حالی که داشته‌ایم بگوییم طَرَبناک.
در وصف جایی که بوده‌ایم بگوییم فرح‌بخش. بگوییم برگ‌ها به رقص درآمدند. بگوییم آسمان بازی‌اش گرفته بود. بگوییم باران داشت گونه‌هامان را نوازش می‌کرد.
بگوییم «گیسوهایش رنگ شب بودند» و موهای یار را گفته باشیم که تیره بوده فقط، اما وقتی این‌جور صداشان می‌زنیم، ما را کشیده‌اند و برده‌اند به خیالِ عشق‌بازی با یار در یک شب تار.
بگوییم دلم برایت رفت.
بگوییم دردت به جانم.
بگوییم دوستت دارم. یک جور بگوییم دوستت دارم که قشنگ‌ترین دوستت دارم دنیا باشد.

#حسین_وحدانی