کپشن های مربوط به ظرفه

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ظرفه

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

‏از بهترین راهها برای تخلیه عصبانیت شستن ظرفه
‏به این صورت که لیوانا ر میکوبی توو سینک
‏قابلمه ها ر میکوبی توو دیوار
‏بعدش مامانت نصفت میکنه

ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺧﻮشحالی‌هایش ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ شبها این‌گونه ﻧﻮﺷﺖ :

خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺮﺧﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ !

خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺩخترم ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻓﻬﺎ ﺷﺎﻛﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﻪ نمی‌زند !

خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ !

خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻟﺒﺎس‌هایم ﻛﻤﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﻛﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ !

خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ !

ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻮرم ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻛﻨﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ !

خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭ می‌شوم، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ هستم !

خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﺳﺎﻝ، ﺟﯿﺒﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ می‌کند، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻡ

خوﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﮓ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩﺍﻡ.


اینجاست که سهراب میگه
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید !!.
قدر داشته هامون رو بدونیم ....

ظرفها را می سابم
پنجره را
دیوار را
آینه را
نه!
چسبیده ای به زندگی ام
پاک نمی شوی...

ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻧﯿﻤﺮﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟



۱-ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ ﺭﻭ ﮔﺎﺯ

۲- ﺗﻮﯼ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭﻏﻦ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۳- ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﺯﯾﺮ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۴- ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﮑﻨﻦ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻧﻤﮏ ﺗﻮﯼ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۵- ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﻧﯿﻤﺮﻭﯼ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﻧﻮﺵ ﺟﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻦ







ﺁﻗﺎﯾﻮﻥ ﭼﻄﻮﺭ ﻧﯿﻤﺮﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟



۱- ﺗﻮﯼ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﻬﺎﯼ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ

۲- ﺗﻮﯼ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﻬﺎﯼ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۳- ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭ ﺭﻭﯼ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ

۴- ﺗﻮﯼ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭﻏﻦ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۵- ﺗﻮﯼ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ

۶- ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۷- ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻥ

۸- ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ

۹- ﺑﺎ ﻓﻨﺪﮎ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﺑﻮﯼ ﺳﺮﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﻭﺩ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻩ

۱۰- ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺭﻥ (ﺑﮕﻮ ﭼﺮﺍ ﺭﻭﻏﻨﺶ ﺑﻮﯼ ﺗﺮﺷﯽ ﻣﯿﺪﺍﺩ )!





۱۱- ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭ ﺭﻭﯼ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ ﻭ ﺗﻮﺵ ﺭﻭﻏﻦ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۱۲- ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﺑﯿﻨﺖ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﮐﻒ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﭘﻬﻦ ﺷﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۱۳- ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻥ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﭙﻮﺷﻦ

۱۴- ﻣﯿﺮﻥ ﺳﺮﺍﻍ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ۲۰ ﺗﺎ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣﯿﺨﺮﻥ ﻭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻥ

۱۵- ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﺻﺪﺍﺵ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۱۶- ﺭﻭﻏﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ ﺗﻮﯼ ﺳﻄﻞ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﻏﻦ ﺗﻮﯼ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۱۷- ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﮑﻨﻦ ﻭ ﺗﻮﯼ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۱۸- ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﻤﮑﺪﻭﻥ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ

۱۹- ﻧﻤﮑﺪﻭﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻥ

۲۰- ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﯿﺴﻪﺀ ﻧﻤﮏ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۲۱- ﻧﻤﮑﺪﻭﻥ ﺭﻭ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﻤﮏ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۲۲- ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻨﻮﻥ ﻭ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ

۲۳- ﻧﻤﮑﺪﻭﻥ ﺭﻭ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ ﻭ ﻣﺤﻮ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻣﯿﺸﻦ

۲۴- ﺑﻮﯼ ﺳﻮﺧﺘﮕﯽ ﺭﻭ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﻮﯼ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ

۲۵- ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻥ ﻭ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻬﺎﯼ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﺳﻄﻞ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۲۶- ﺗﻮﯼ ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭﻏﻦ ﻭ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۲۷- ﺑﺎ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻓﻠﺰﯼ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻣﯿﺰﻧﻦ

۲۸- ﺻﺪﺍﯼ ﮔــــــــــﻞ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻣﯿﺸﻨﻮﻥ ﻭ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ

۲۹- ﺳﺮﯾﻊ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻥ ﺗﻮﯼ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ

۳۰- ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺫﺭﺍﺕ ﺗﻔﻠﻮﻥ ﮐﻨﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﺷﺪﻩ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﺳﻄﻞ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ




۳۱- ﻣﺎﻫﯿﺘﺎﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻥ ﺗﻮﯼ ﺳﯿﻨﮏ

۳۲- ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻇﺮﻓﻬﺎﯼ ﻣﺴﯽ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ

۳۳- ﻗﺎﺑﻠﻤﻪﺀ ﻣﺴﯽ ﺭﻭ ﺭﻭﯼ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ ﻭ ﺗﻮﺵ ﺭﻭﻏﻦ ﻭ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ

۳۴- ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻪ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻬﺎ ﺯﻝ ﻣﯿﺰﻧﻦ

۳۵- ﯾﺎﺩ ﻧﻤﮏ ﻣﯿﻔﺘﻦ ﻭ ﻣﯿﺮﻥ ﻧﻤﮑﺪﻭﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻥ

۳۶- ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۳۷- ﯾﺎﺩ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﻔﺘﻦ ﻭ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﻮﯼ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ

۳۸- ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻗﯿﻤﺎﻧﺪﻩﺀ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﯽ ﮐﻪ ﮐﻒ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﭘﻬﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻟﯿﺰ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ

۳۹- ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻥ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﻦ

۴۰- ﻧﻤﮑﺪﻭﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﺳﻄﻞ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻥ

۴۱- ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻥ ﻭ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻭﻟﺶ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۴۲- ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻥ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﺷﻮﻥ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ

۴۳- ﺑﺎ ﯾﻪ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺗﻨﻈﯿﻒ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻥ

۴۴- ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﻌﻠﻪ ﺁﺗﯿﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺷﻮﻥ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻦ

۴۵- ﻧﯿﻤﺮﻭﯼ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻥ

ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ!
ﺩﻟﯿﻞ ﻧﺮﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺖ ﭼﯿﺴﺖ!؟
ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ' ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻓﻬﺎ ﺍﺯ ﺭﺑﯿﻊ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ....ﺯﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ, ﺍﯾﻦ ﻣﺎﯾﻊ ﻇﺮﻓﺸﻮﯾﯽ ﺭﺑﯿﻊ ﺭﻭ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻨﺪ؟؟










ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ, ﺭﺑﯿﻊ ﺷﻮﻫﺮﻣﻪ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﺑﯿﻊ ﺧﺎﮎ ﺑﺮﺳﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺰﻧﯿﺪ ����

دیروز موقع شستن ماشین بابام زد به سرم رفتم تو صندق عقب خوابیدم درم بستم
2 دلیل داشتم برای این کارم:
1 میخواستم ببینم یه روز بدزدنم اون تو جا میشم یا نه
2 می خواستم ببینم لامپ صندق عقب کی خاموش میکنه;-)

اما این کارم چند تا درس داشت

اولا.هیچوقت در صندوق عقب وقتی توش هستید نبندید
دوما.حالا در بستید گوشیتونم با خودتون ببرید
سوما.حالا گوشی نبردی نبردی اهنگ ضبط,کم کن صداتون بشنون

هیچی دیگه قشنگ دو ساعت خوابیدم بعد دو ساعت موقع شستن ظرفها یادشون افتاده من نیستم اومدن پیدام کردن...

من:-P
بابا و مامانم:-(
اینده مملکتمونo_O

:))

در پايان يك روز خسته كننده
خانم ها
بعد ازاينكه ظرفها را شستند.
آشپزخانه را تي مي كشند.
غذاي فردا را در يخچال مي گذارند.
چراغ ها را خاموش مي كنند.
كمي مطالعه مي كنند.
مي خوابند.



آقايان
بعد از اينكه شام خوردند چاي مي خورند.
كمي با چشمهاي خواب آلود تلويزيون را نگاه مي كنند.
بعد از اينكه دو سه بار كنترل تلويزيون از دستشان به زمين افتاد.
تلويزيون را خاموش كرده و به سمت رختخواب مي روند و بدون آنكه
روتختي را بردارند مي خوابند!

فال طنز ازدواج پسران مجرد!!! خیلی باحاله بخونین حتما!
فروردین : 46 بار به خواستگاری میری و جواب رد می شنوی اما در 47 امین بار در حالیکه در اوج ناامیدی هستی جواب بله رو میگیری و در کنار همسرت سالها به خوبی و خوشی زندگی می کنی.

اردیبهشت : تا یکسال دیگه با دختر مورد علاقه ات ازدواج می کنی اما هنوز به شش ماه نکشیده بینتون اختلاف می افته و کار به طلاق می رسه . دختره مهریه اش که 3000 سکه طلا هستش رو اجرا می زاره و تو به زندان می افتی تو زندان معتاد میشی و هرویین مصرف می کنی و بعد از چندسال تحمل سختی و رنج در گوشه زندان میمیری.

خرداد : تا دو سال دیگه ازدواج می کنی و با یک دختر بسیار زیبا که خیلی هم دوستش داری اما شب عروسی موقعی که می خوای بری رو تخت پات به لبه تخت گیر می کنه و می افتی سرت می خوره به پایه تخت و درجا میمیری

تیر : ازدواج موفقی خواهی داشت و در تمام دوران زناشویی بمعنای کامل کلمه زن ذلیلی . تمامی کارهای خانه از قبیل پختن غذا و شستن ظرفها و جاروب زدن خانه و شستن لباس بچه ها با تو هستش . خانومت همیشه با شیلنگ تو رو کتک می زنه . اگه غذایی که می پزی بد مزه باشه زنت قابلمه رو به فرقت می کوبه .

مرداد : احتمالاً بختتو بستن به خواستگاری هر دختری که میری به هفته نکشیده یه خواستگار عالی واسش میاد و عروس میشه . کم کم معروف میشی به بخت گشای دخترای ترشیده .

شهریور : یه شب که داری با موتورت میری خیابون گردی تو یک خیابون تاریک میبینی یک ماشین با شدت به یک دختره می زنه و فرار می کنی . سریع مثل قهرمانان فیلمای هندی میپری دختره رو بغل می کنی و می بری به بیمارستان و خلاصه نجاتش می دی اما دختره به کما رفته و پلیسا هم فکر می کنن تو باهاش تصادف کردی و میگیرن زندانت می کنن . بعد از 3 ماه دختره بهوش میاد و میگه تو چه فداکاری کردی و پدر و مادرش میان تو رو آزاد می کنن . بابای دختره یک کارخونه دار میلیاردره و میگه پسرم خیلی ازت خوشم میاد و دوست دارم دومادم بشی و خلاصه دوماد میشی و تا آخر عمر فقط می خوری و می خوابی و سفر خارج میری.

مهر : عاشق دختری میشی که فکر می کنی اونم تورو خیلی دوست داره و بعد از یک دوران عاشقی سخت بالاخره به خودت جرات میدی و میری خواستگاری دختره اما دختره یک سیلی آبدار می زنه تو گوشت و میگه بی ناموس من تو رو مثل داداشم دوست داشتم اما تو سو استفاده کردی و تو تا آخر عمر دیگه ازدواج نمی کنی.

آبان : چپ و راست واست دوست دختر ردیف میشه و همیشه 30 - 40 تا دوست دختره آن لاین داری و 50 - 60 تا هم آف لاین . همه عاشقتن و می خوان زنت بشن اما تو اصلاً علاقه ای به ازدواج نداری و سرانجام در سن 35 سالگی به علت مصرف زیاد دوست دختر سکته می کنی و میمیری.

آذر : سه بار ازدواج می کنی و از هر زنت صاحب 9 فرزند میشوی . همه زنهات تو رو از خودشون بیشتر دوست دارن و همیشه بهت میگن سرورم اگه چیزی میل دارین واستون بیارم. هر سه زنت تو یک خونه در کنار هم زندگی می کنن و اصلاً باهم مشکلی ندارن . کار بیرون از خانه هم انجام نمی دی فقط سرماه به سرماه میری پول یارانه ات رو میگیری (فکر کنم 31 نفر هستین هر کدوم 45 هزار تومان اوه چقدر میشه) کلاً آدم خوشبختی هستی .

دی : میری خواستگاری دختر همسایه تون و با هم نامزد میشین بعد از شش ماه دختره مریض میشه و کم کم کور میشه اما تو بخاطر پیمانی که با او بستی باهاش ازدواج می کنی و سالها با هم زندگی می کنین .

بهمن : با دختره مورد علاقه ات نامزد میشین و بعد از 3 سال دوران نامزدی شیرین موقع عروسی سر سفره عقد عاقد سه بار از دختره می پرسه آیا حاضره زن تو بشه و اون میگه نه

اسفند : یک روز اتفاقی چشمت به پیر زن همسایه می افته و ناخودآگاه عاشقش میشی و موضوع رو به مامانت میگی اما اونا مخالفت می کنن و میگن این سن مامان بزرگتو داره اما تو میگی مهم عشق و تفاهمه که ما داریم سن و سال که مهم نیست و با مخالفت شدید پدر و مادر با هم ازدواج می کنین اما شب عروسی عروس از شدت خوشحالی سکته می کنه و می میره.

هنگام عبور از خیابان

خانم ها


سمت راست را نگاه می كنند.
سمت چپ را نگاه می كنند.
از خیابان رد می شوند.

آقایان


سمت راست را نگاه می كنند، ماشین می آید .
فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه می گیرند و چون همگی راننده های قابلی هستند با سرعت وارد خیابان می شوند .
راننده به شدت ترمز می كند.
مرتیكه مگه كوری؟ (راننده می گوید)
در حالی كه از روی میله های وسط خیابان می پرد می گوید: كور خودتی گاری چی!
بدون اینكه سمت چپ را نگاه كند می دود آن سمت خیابان.
هنوز هم صدای بوق ماشین هایی كه به خاطر این آقا ترمز كرده اند به گوش می رسد.





هنگام رانندگی


خانم ها


بنزین را چك می كنند.
روغن ماشین را چك می كنند.
ترمز دستی را پایین می كشند.
با سرعت مطمئنه حركت می كنند.
پشت چراغ قرمز ها می ایستند.
به عابر پیاده احترام می گذارند.

آقایان


وسط راه بنزین تمام می كنند.
وقتی دود از لاستیك هایشان بلند شد به یاد می آورند كه ترمز دستی را نكشیده اند.
چراغ قرمز را مهترین معضل اتلاف وقت و عمر می دانند.
عابر پیاده موجودی مزاحم و مختل كننده عبور و مرور است.
و از همه مهمتر: بوق مهترین اختراع بشر بعد از برق به حساب می آید.





هنگام صرف غذا

خانم ها


مرتب پشت میز می نشیند.
مقدار كمی غذا می كشند.
به آرامی غذا می خورند.
تنها نوك قاشق را در دهان می كنند.


آقایان


تا جایی كه بشقاب جا دارد غذا می كشند.
به سرعت غذا را می بلعند، در حالی كه قاشق را تا دسته در دهان می كنند.
صدای برخورد قاشق با دندانهایشان موسیقی گوش نوازی است.
بعد از دو بار پر كردن بشقاب، بالاخره كمی سیر می شوند.





هنگام مهمانی رفتن

خانم ها


لباس نو می خرند.
به دقت حمام می كنند . لباس هایشان را اتو می كنند.
با دقت آرایش می كنند.
بهترین عطر را استفاده می كنند.
به دقت خود را در آیننه نگاه می كنند.
و بالاخره رضایت می دهند كه خوشگلند!


آقایان


از یك ساعت قبل حاضرند و الان بر روی مبل خوابشان برده.





در پایان یك روز خسته كننده

خانم ها


بعد ازاینكه ظرفها را شستند.
آشپزخانه را تی می كشند.
غذای فردا را در یخچال می گذارند.
چراغ ها را خاموش می كنند.
كمی مطالعه می كنند.
می خوابند.

آقایان


بعد از اینكه شام خوردند چای می خورند.
كمی با چشمهای خواب آلود تلویزیون را نگاه می كنند.
بعد از اینكه دو سه بار كنترل تلویزیون از دستشان به زمین افتاد.
تلویزیون را خاموش كرده و به سمت رختخواب می روند و بدون آنكه
روتختی را بردارند می خوابند
^_^

خواهشا تا اخر بخونید
پسرا اعتراف کنن که حقیقته

دخترها :

1- توی ماهیتابه روغن میریزن
2- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
3- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
4- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن


پسرها :

1- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
2- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
3- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
4- توی ماهیتابه روغن میریزن
5- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
6- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
7- چند تا فحش میدن
8- دنبال کبریت میگردن
9- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
10- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی می داد!)
11- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
12- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
13- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
14- میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
15- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
16- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
17- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
18- دنبال نمکدون میگردن
19- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
20- دنبال کیسه ی نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
21- نمکدون رو پر از نمک میکنن
22- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
23- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
24- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
25- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
26- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
27- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
28- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
29- سریع برمیگردن توی آشپزخونه
30- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
31- ماهیتابه رو میندازن توی سینک
32- دنبال ظرفهای مسی میگردن
33- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
34- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
35- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
36- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
37- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
38- روی باقیمانده ی تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
39- چند تا فحش میدن و بلند میشن
40- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
41- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
42- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
43- با یه پارچه ی تنظیف قابلمه رو برمیدارن
44- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
45- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

بهترین, راهها, برای, تخلیه, عصبانیت, شستن, ظرفه, صورت, لیوانا, میکوبی, سینک, قابلمه, دیوار, بعدش, مامانت, نصفت, میکنه, شحالیهایش, شبها, اینگونه, خترم, نمیزند, سهایم, میشوم, هستم, میکند, اینجاست, سهراب, میگه, چشمها, باید, دیگر, داشته, هامون, بدونیم, ظرفها, سابم, پنجره, آینه, چسبیده, زندگی, دیروز, موقع, ماشین, بابام, رفتم, صندق, خوابیدم, بستم, دلیل, داشتم, کارم, میخواستم, ببینم, بدزدنم, میشم, لامپ, خاموش, اولا, هیچوقت, صندوق, وقتی, هستید, نبندید, دوما, حالا, بستید, گوشیتونم, خودتون, ببرید, سوما, نبردی, اهنگ, صداتون, بشنون, هیچی, دیگه, قشنگ, ساعت, یادشون, افتاده, نیستم, اومدن, پیدام, کردن, مامانم, اینده, مملکتمون, پايان, خسته, كننده, خانم, ازاينكه, شستند, آشپزخانه, كشند, غذاي, فردا, يخچال, گذارند, چراغ, مطالعه, خوابند, آقايان, خوردند, خورند, چشمهاي, آلود, تلويزيون, نگاه, كنترل, دستشان, زمين, كرده, رختخواب, روند, آنكه, روتختي, بردارند, ازدواج, پسران, مجرد, خیلی, باحاله, بخونین, حتما, فروردین, خواستگاری, میری, جواب, شنوی, امین, حالیکه, ناامیدی, میگیری, کنار, همسرت, سالها, خوبی, خوشی, اردیبهشت, یکسال, دختر, مورد, علاقه, هنوز, نکشیده, بینتون, اختلاف, افته, طلاق, دختره, مهریه, هستش, اجرا, زاره, زندان, افتی, معتاد, میشی, هرویین, مصرف, چندسال, تحمل, سختی, گوشه, میمیری, خرداد, بسیار, زیبا, دوستش, داری, عروسی, موقعی, خوای, خوره, پایه, درجا, موفقی, خواهی, تمام, دوران, زناشویی, بمعنای, کامل, کلمه, ذلیلی, تمامی, کارهای, قبیل, پختن, جاروب, لباس, خانومت, همیشه, شیلنگ, غذایی, باشه, فرقت, کوبه, مرداد, احتمالاً, بختتو, بستن, دختری, هفته, عالی, واسش, میاد, معروف, گشای, دخترای, ترشیده, شهریور, موتورت, خیابون, گردی, تاریک, میبینی, فرار, سریع, قهرمانان, فیلمای, هندی, میپری, بیمارستان, خلاصه, نجاتش, رفته, پلیسا, باهاش, تصادف, کردی, میگیرن, زندانت, بهوش, فداکاری, مادرش, میان, آزاد, بابای, کارخونه, میلیاردره, پسرم, خوشم, دارم, دومادم, خوری, خارج, عاشق, اونم, تورو, داره, عاشقی, بالاخره, جرات, سیلی, آبدار, گوشت, ناموس, داداشم, استفاده, آبان, راست, ردیف, لاین, عاشقتن, خوان, اصلاً, نداری, سرانجام, سالگی, زیاد, سکته, صاحب, فرزند, میشوی, زنهات, خودشون, بیشتر, میگن, سرورم, چیزی, دارین, واستون, بیارم, باهم, مشکلی, ندارن, بیرون, سرماه, یارانه, هستین, کدوم, هزار, تومان, چقدر, کلاً, خوشبختی, همسایه, نامزد, میشین, مریض, بخاطر, پیمانی, کنین, بهمن, نامزدی, شیرین, سفره, عاقد, پرسه, حاضره, اسفند, اتفاقی, چشمت, ناخودآگاه, عاشقش, موضوع, اونا, مخالفت, بزرگتو, تفاهمه, داریم, شدید, خوشحالی, میره, هنگام, عبور, خیابان, شوند, آقایان, فاصله, خودشان, اندازه, گیرند, همگی, راننده, قابلی, هستند, سرعت, وارد, ترمز, مرتیكه, كوری, گوید, میله, خودتی, اینكه, صدای, هایی, رانندگی, بنزین, روغن, دستی, پایین, مطمئنه, حركت, قرمز, ایستند, عابر, پیاده, احترام, لاستیك, هایشان, بلند, آورند, نكشیده, مهترین, معضل, اتلاف, دانند, موجودی, مزاحم, مختل, مرور, مهمتر, اختراع, حساب, مرتب, نشیند, مقدار, آرامی, تنها, قاشق, دهان, جایی, بشقاب, دارد, بلعند, دسته, برخورد, موسیقی, نوازی, كردن, مهمانی, رفتن, خرند, حمام, آرایش, آیننه, رضایت, دهند, خوشگلند, حاضرند, الان, خوابشان, برده, پایان, ازاینكه, یخچال, چشمهای, تلویزیون, زمین, روتختی, خواهشا, بخونید, اعتراف, حقیقته, دخترها, ماهیتابه, میریزن, اجاق, روشن, میکنن, مرغها, میشکنن, همراه, دقیقه, نیمروی, آماده, پسرها, کابینتهای, بالایی, آشپزخونه, دنبال, میگردن, پایینی, بلاخره, پیداش, میذارن, دونه, میدن, کبریت, فندک, سرکه, میداره, میشورن, روغنش, واقعی, مرغی, خورده, دستمال, میپوشن, میرن, سراغ, بقالی, کوچه, میخرن, برمیگردن, صداش, سوخته, دوباره, نمکدون, خالی, کیسه, گزارشگر, فوتبال, میشنون, میدون, جلوی, تماشای, سوختگی, استشمام, مرغهای, چنگال, فلزی, میزنن, مرغهایی, ذرات, تفلون, کنده, توسط, مخلوط, میندازن, ظرفهای, قابلمهء, میفتن, برمیدارن, ثانیه, باقیمانده, میخورن, شکسته, بلافاصله, پارچه, تنظیف, شعله, آتیش, گرفته, پاشون,