ما نه آواره بودیم
نه غریب
اما این بعد از ظهرهای
جمعه پایان و تمامی نداشت..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ظهرهای
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من انبوهی از این بعداز ظهرهای جمعه رابه یاد دارم
که در غروب آنها در خیابان به تنهایی گریستم
ما نه آواره بودیم، نه غریب اما
این بعدازظهرهای جمعه پایان و تمامی نداشت!
می گفتند از کودکی به ما که زمان بازنمیگردد؛
اما نمیدانم چرا
این بعدازظهرهای جمعه بازمیگشتند...
"زن که باشی"
ترس های کوچکی داری !
از کوچه های بلند ، از غروب های خلوت
و از خیابان های بدون عابر می ترسی !
از صدای موتورسیکلت ها و دوچرخه هایی که بی هدف
در کوچه پس کوچه ها می چرخند ، می ترسی !
از بوق ماشین هایی که ظهرهای گرم تابستان جلوی پاهایت ترمز می کنند،
و تو فقط چهره ی آدم هایی را می بینی،
که در چشم هایشان حس نوع دوستی موج می زند...!
"زن که باشی"
ترس های کوچکی داری...
"زن که باشی"
مهربانی ات دست خودت نیست !
خوب می شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده اند ؛
دلرحم می شوی حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته اند
"زن که باشی"
دربارهات قضاوت میکنند؛
در بارهی لبخندی که بیریا نثار هر احمقی کردی!
دربارهی زیباییات... که دست خودت نبوده و نیست!!!
دربارهی روحت، جسمت، دربارهی تو و زن بودنت،
عشقت، قضاوت میکنند !!!