عقربی که قبلا نیشت زده، به مرور زمان کبوتر نمیشه.
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی عقرب
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ می ﮔﻮﯾﺪ :
ﺍﺯ ﻫﺮ کسی ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ی ﺧﻮﺩﺵ ﺗﻮقع ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ! ﺍﺯ ﻋﻘﺮﺏ ﺗﻮقع ﻣﺎﭺ ﻭ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﺑﻐﻞ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ! ﺍﻻﻍ ﮐﺎﺭﺵ ﺟﻔﺘﮏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺍﺳﺖ ، ﺳﮓ ﻫﻢ ﮔﺎهی ﮔﺎﺯ می ﮔﯿﺮﺩ ، ﮔﺎهی ﺩمی ﺗﮑﺎﻥ می دهد . ﮔﺮﺑﻪ ﻫﻢ ﺗﮑﻠﯿﻔﺶ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ...
ﺣﺎﻻ تو هی ﺑﯿﺎ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ مچ ﺑﮑﻦ ﺗﻮیِ ﮐﻮﺯﻩ یِ ﻋﺴﻞ ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﻫﻦ ﺁﺩﻡ ﻧﺎﻧﺠﯿﺐ
ﺭﺍﺳﺖ می ﮔﻮﯾﺪ ﺗﻮﻗﻌﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﮐﻢ ﮐنی، ﻏﺼﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﻫﻢ ﮐﻢ می ﺷﻮﻧﺪ ﺭﺍحت تر ﻫﻢ ﺯﻧﺪگی می کنی...
من به این قوم پر از رنگ و ریا شک دارم
به خدا گفتنشان وقت دعا شک دارم
از جفایی که به این مردم بیچاره کنند
به مسلمانی شان هم به خدا شک دارم
در پی قبله نما هر طرفی سجده کنند
به درستی همان قبله نما شک دارم
آنچنان بوی ریا درهمه چا پیچیده
به نسیم خنک باد صبا شک دارم
هر چه درد است و بلا بر سر ما آمده است
من به این قصه تقدیر و قضا شک دارم
آنقدر ثانیهها سخت به ما می گذرد
که به چرخیدن این عقربهها شک دارم
جای من قعر جهنم شده در مذهبشان
چون به هرمسئلهی بی چون و چرا شک دارم
نوعی تنهایی در این جهان بسیار بزرگ وجود دارد
که آن را فقط در حرکت عقربههای یک ساعت میتوان شناخت.
مردم خستهاند، چه با عشق، چه بی عشق...
- چارلز بوکوفسکی
تو ساعت دوازده شب سی و یک شهریوری
و من
عقربه ای که تا می خواهد به تو برسد
به عقب می کشندش .....
Forty-eight hour days
of this fast lane living .
زندگی به سُرعت ثانیه عقربه شمار،
تند ُ تند میگذره:)
.࿐
ساعتِ عمر من افتاد و دگر کار نکرد
هیچ کس یادی از این ساعتِ بیمار نکرد
سالها خانه ی من گوشه ی دیوار تو بود
حیف لبهایِ تو یک خنده به دیوار نکرد
چه غم انگیز به پا خاست غمم از لب تار
احدی گریه ولی بر غم گیتار نکرد
روزهایم همه در روزه ی چشمانِ تو رفت
شامگاهان شد و چشمانِ من افطار نکرد
خواب رفتم که ببوسم لبت و وقت وداع
تنِ تبدار مرا عقربه بیدار نکرد
بعد از آن از منِ بیچاره فقط خاطره ماند
خاطراتی که مرا جز به سرِ دار نکرد
گر چه بیچاره ترینم به دلِ خاک ولی
هیچ خاکی به خدا چون تو مرا زار نکرد
تو بگو باد صبا صبح به یارم که غروب
مونست رفت و بر این زندگی اصرار نکرد
نگاه کرد به من
نگران،
از بی تفاوتی هایم ؛
چه اهمیتی داشت
باشد در خانه یا نه !؟
تشنه بود..
ساقه گل خشکیده
و من در نجات دادنش
تنها یک تماشاگر بود
...
بعد از تو
آیینه عبوس هم
تماشا میکند هر روز،
خاطرات ویرانِ چشمان مرا
و عقربه های ساعت
ساده می گذرند
از همه بی قراری هایم
حالا
"منم"
گلی در گلدان
دورتر...
تنهاتر...
تشنه تر ...
#لیلا_حاجتمند
نیش عقرب خوشتر از زهر دوست
که دوست بر دل میزند، عقرب به پوست
نگاه کرد به من
نگران،
از بی تفاوتی هایم ؛
چه اهمیتی داشت
باشد در خانه یا نه !؟
تشنه بود..
ساقه گل خشکیده
و من در نجات دادنش
تنها یک تماشاگر بود
...
بعد از تو
آیینه عبوس هم
تماشا میکند هر روز،
خاطرات ویرانِ چشمان مرا
و عقربه های ساعت
ساده می گذرند
از همه بی قراری هایم
حالا
"منم"
گلی در گلدان
دورتر...
تنهاتر...
تشنه تر ...
#لیلا_حاجتمند