علفزاز

با موهای سبزٍ ژولیده در باد

کوه

با موهای قهوه ایِ یکدست

رودخانه

با گیره های سرخِ ماهی

بر موهاش



هیچکدام را ندیده

حق دارد نمی خواند

این پرنده ی کوچک



تهران کلاه بزرگی ست

که بر سر زمین گذاشته ایم