کپشن های مربوط به عملیات

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی عملیات

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

.️ ارتش اسرائیل از آغاز عملیات بزرگ در قلب لبنان خبر داد

شبکه اول سیما: شاهد یک عملیات ترکیبی «زمانبر» خواهیم بود.

در جنگ جهانی اول در حالی که نیمی از شب گذشته بود ارتش انگلستان در حال عملیات در جنگل بودند که ناگهان یکی از سربازها درون باتلاق افتاد. فرصتی برای نجات وی نبود و بقیه بی توجه به او به نبرد ادامه دادند. سرباز ساندرز به سمت فرمانده رفت و از او اجازه خواست تا برگردد و دوست خود را از باتلاق نجات دهد. فرمانده پاسخ داد: بی تردید دوست تو مرده و ارزشش را ندارد که در این موقعیت جان خود را به خطر بیاندازی. با این حال ساندرز اصرار کرد و سرانجام فرمانده اش را راضی نمود.’ساندرز به سوی دوست خود برگشت و با تلاش زیاد توانست او را از باتلاق نجات داده و تا موقعیت جدید سربازان با خود بیاورد. وقتی او همراه با دوست نجات یافته خود به سایرین رسید، فرمانده به سرعت سرباز زخمی را معاینه کرد و با تاسف رو به ساندرز گفت: گفتم که ارزشش را نداشت. متاسفانه دوستت مرده است و تو هم برای نجات او زخم های زیادی برداشته ای. ساندرز در حالی که چشمانش پر از اشک شده بود رو به فرمانده اش گفت: ارزشش را داشت، وقتی که به او رسیدم هنوز زنده بود، رو به من کرد و گفت: دوست من، می دونستم که هیچ وقت تنهایم نمی گذاری.

لطفا با دقت بخوانید


سقراط: آیا نه این است که پاره‌ای چیزها از متعلقات دست است؟ مثلاً انگشتری آیا به عضو دیگری جز انگشت تعلق دارد؟
الکبیادس: نه.
سقراط: آیا کفش نه این است که به پا تعلق دارد؟
الکبیادس: آری.
سقراط: و لباس و پوشش به اعضای دیگر بدن تعلق دارد.
الکبیادس: درست است.
سقراط: حال ببینیم هر گاه کسی در کار کفش اهتمام کند آیا دربارۀ پا اهتمام کرده است؟
الکبیادس: باز مقصودت را درست نفهمیدم.
سقراط: آیا نه این است که هر گاه کسی نسبت به چیزی به قسم مخصوصی رفتار کند و عملیات خاصی در آن بنماید می‌‌گویند دربارۀ آن اهتمام کرده است؟
الکبیادس: البته.
سقراط: آیا نه این است که در صورتی می‌‌توان گفت کسی دربارۀ چیزی بخوبی اهتمام کرده است که رفتار او سبب بهبودی آن چیز بوده باشد؟



سقراط: هر گاه بخواهیم دربارۀ پای خود اهتمام نماییم آیا به عمل کفشدوز متوسل می‌‌شویم یا به کاری که پا را بهبودی دهد؟
الکبیادس: البته به کاری که پا را بهبودی دهد.
سقراط: آیا آن کار همان فنی نیست که اعضای دیگر بدن را نیز بهبودی می‌‌دهد؟
الکبیادس: گمانم این است.
سقراط: آیا آن فن ورزش نیست؟
الکبیادس: همین است.
سقراط: پس به فن ورزش دربارۀ پا اهتمام می‌‌کنیم به فن کفشدوز درباره متعلق پا.
الکبیادس: چنین است.
سقراط: و نیز به ورزش اهتمام دربارۀ دست می‌‌کنیم و به فن زرگری که انگشتری می‌‌سازد دربارۀ متعلق دست.
الکبیادس: آری.
سقراط: به عبارت دیگر به ورزش اهتمام در کار تن می‌‌کنیم و به بافندگی و فنون دیگر اهتمام در کار متعلق تن؟
الکبیادس: درست است.

سقراط: پس فنی که به آن اهتمام دربارۀ چیزی می‌‌کنیم غیر از فنی است که به آن اهتمام در متعلق آن چیز می‌‌نماییم.
الکبیادس: بدیهی است.
سقراط: نتیجه اینکه هر گاه تو دربارۀ چیزی که متعلق توست اهتمام کنی دربارۀ خود اهتمام ننموده‌ای.
الکبیادس: راست است.

سقراط: زیرا دانستیم که اهتمام دربارۀ خود و اهتمام دربارۀ متعلق خود به یک فن نمی‌شود.
الکبیادس: آری دانستیم.
سقراط: اکنون ببینیم چه فنی است که به واسطۀ آن دربارۀ خود می‌‌توانیم اهتمام کنیم؟
الکبیادس: نمیدانم.
سقراط: در هر صورت در یک مسئله موافقت داریم و آن این است که به واسطه فنی که متعلقات ما را بهبودی می‌‌دهد نمی‌توانیم خود را بهبودی دهیم.
الکبیادس: حق با توست.


سقراط: از طرف دیگر آیا می‌‌شود بدانیم چه فنی کفش را بهبودی می‌‌دهد هر گاه ندانیم کفش چیست؟
الکبیادس: نمی‌شود.
سقراط: همچنین آیا می‌‌توانیم بدانیم اهتمام در امر انگشتری به چه فن می‌‌شود هر گاه ندانیم انگشتری چیست؟
الکبیادس: نمی‌توانیم.
سقراط: پس آیا می‌‌توانیم بدانیم اهتمام در کار خود یعنی فنی که به واسطه آن خود را می‌‌توانیم بهبودی دهیم چیست، اگر ندانیم خود چه هستیم یعنی خود را نشناسیم؟

منبع: رسالۀ الکبیادس (حقیقت انسان یا خودشناسی) / اثر افلاطون، ترجمه فروغی

پی‌نوشت : این گفتگو را با اوضاع اجتماعی امروز مقایسه‌ای کنید و ببینید که مردمان تا چه اندازه به کفش و لباس و عطر و آرایش مو و چهره و تن خود اهتمام می‌ورزند و توجه می‌کنند و تا چه مقدار درباره خودِ خویش ؟ آیا به راستی خود را گرفتار متعلقات بدن نکرده‌ایم؟

آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال‌ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگی‌اش اوضاع درست به نظر نمی‌آمد.
حتی مشکلاتش مدام بیش‌تر می‌شد.

یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت: واقعا که عجبا. درست بعد از این که تصمیم گرفته‌ای مرد خداترسی بشوی، زندگی‌ات بدتر شده،
نمی‌خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود داده‌ای، زندگیی‌ات بهتر نشده.

آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد.

سرانجام بعد از سکوتی پُر معنا
اینگونه پاسخ داد :

در این کارگاه، فولاد خام برایم می‌آورند و باید از آن شمشیر بسازم.
می‌دانی چه طور این کار را می‌کنم؟
اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو می‌کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می‌گیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می‌برد.
باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست یابم. یک بار کافی نیست.
آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:

گاهی فولادی که به دستم می‌رسد، نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد، تمامش را ترک می‌اندازد. می‌دانم که این فولاد، هرگز تیغه‌ی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد. آنوقت است که آنرا به میان انبوه زباله‌های کارگاه میاندازم.
باز مکث کرد و بعد ادامه داد:

می‌دانم که در آتش رنج فرو می‌روم. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد. اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است :

«خدای من، از آنچه برای من خواسته‌ ای صرفنظر نکن تا شکلی را که می‌خواهی ، به خود بگیرم. به هر روشی که می‌پسندی ادامه بده ؛ هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زباله‌های فولادهای بی فایده پرتاب نکن»

#شهید_احمد_سوداگر
رزمنده هشت سال دفاع مقدس و خادم رزمندگان در قرارگاه خاتم​ الانبیاء و لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و رئیس #پژوهشگاه_علوم_و_معارف دفاع مقدس، #سردار_سرتیپ_پاسدار_حاج_احمد_سوداگر پس از سال‌ها مجاهدت و مبارزات پس از تحمل شکیبانه​ جراحات دوران دفاع مقدس در بیست و ششمین سالگرد این عملیات، در روز 21 بهمن 1390بر اثر جراحات فراوان ناشی از جنگ و عوارض شیمیایی به یاران و همرزمان شهیدش پیوست.

نام و یاد این شهید بزرگوار همواره زنده و جاوید باد.



خدایا

تغییر میکنم

ولی بیشتر

رو به بدی هاست

این تغییرها...

بیا تا

این تغییرها

کارشان بیخ پیدا نکرده،

عملیات انتقال من از دنیا را

امضا کن...

فرزند تو...
در مسجد الحرام ایستاده بودیم.
گفت : مادر دیشب آقا رسول الله را در خواب دیدم، همین جا کنار کعبه.....
کودکی را در آغوشم گذاشت و گفت این فرزند توست.
تا خواستم او را ببینم و ببوسم مانعم شدند و فرمودندبا آمدن این کودک توبایدبروی!

گفت : اسم دخترم رابگذارید زینب.
زینب ۵ ماه بعداز شهادتش به دنیا آمد....

هدیه به شهید حاج محمدرضاجوانمردی صلوات
"شهدای فارس"
شهید حاج محمد رضا جوانمردی
تولد: ۱۳۴۳- شیراز
سمت: مسئول واحد اطلاعات و عملیات
شهادت: ۶۵/۱۰/۲۱-شلمچه
مجموعه شمع صراط

وقتی تو یکی از عملیات کامپیوتر پیام میاد برات Try again



ینی رسما دهنت سرویسه!!!

داستان کوتاه ترسناک: شرمنده، یه زحمتی برات دارم
آخرین داستان کوتاه: سوار پراید شدن
داستان بلند زجرکش کننده: seen
داستان کوتاه خنده‌دار: تو لیاقت بهتر از منو داری!
داستان کوتاه و وحشتناک: موجودی حساب شما برای انجام عملیات کافی نیست
:)))

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

ارتش, اسرائیل, آغاز, عملیات, بزرگ, لبنان, شبکه, سیما, شاهد, ترکیبی, زمانبر, خواهیم, جهانی, حالی, نیمی, گذشته, انگلستان, جنگل, بودند, ناگهان, سربازها, درون, باتلاق, افتاد, فرصتی, برای, نجات, نبود, بقیه, توجه, نبرد, ادامه, دادند, ساندرز, فرمانده, اجازه, خواست, برگردد, دوست, پاسخ, تردید, مرده, ارزشش, ندارد, موقعیت, بیاندازی, اصرار, سرانجام, راضی, نمود, برگشت, تلاش, زیاد, توانست, داده, جدید, سربازان, بیاورد, وقتی, همراه, یافته, سایرین, رسید, سرعت, زخمی, معاینه, تاسف, گفتم, نداشت, متاسفانه, دوستت, زیادی, برداشته, چشمانش, رسیدم, هنوز, زنده, دونستم, تنهایم, گذاری, لطفا, بخوانید, سقراط, پارهای, چیزها, متعلقات, مثلاً, انگشتری, دیگری, الکبیادس, لباس, پوشش, اعضای, درست, ببینیم, اهتمام, دربارۀ, کرده, مقصودت, نفهمیدم, نسبت, چیزی, مخصوصی, رفتار, خاصی, بنماید, میگویند, البته, صورتی, میتوان, بخوبی, بهبودی, بوده, باشد, بخواهیم, نماییم, کفشدوز, متوسل, میشویم, کاری, همان, نیست, میدهد, گمانم, ورزش, همین, میکنیم, درباره, چنین, زرگری, میسازد, عبارت, بافندگی, فنون, مینماییم, بدیهی, نتیجه, اینکه, توست, ننمودهای, راست, زیرا, دانستیم, نمیشود, اکنون, واسطۀ, میتوانیم, نمیدانم, مسئله, موافقت, داریم, واسطه, نمیتوانیم, دهیم, بدانیم, ندانیم, چیست, همچنین, یعنی, هستیم, نشناسیم, منبع, رسالۀ, حقیقت, انسان, خودشناسی, افلاطون, ترجمه, فروغی, پینوشت, گفتگو, اوضاع, اجتماعی, امروز, مقایسهای, کنید, ببینید, مردمان, اندازه, آرایش, چهره, میورزند, میکنند, مقدار, خودِ, خویش, راستی, گرفتار, نکردهایم, آهنگری, گذراندن, جوانی, پرشر, تصمیم, روحش, سالها, علاقه, دیگران, نیکی, پرهیزگاری, زندگیاش, نمیآمد, مشکلاتش, مدام, بیشتر, میشد, دوستی, دیدنش, آمده, وضعیت, دشوارش, مطلع, واقعا, عجبا, گرفتهای, خداترسی, بشوی, زندگیات, بدتر, نمیخواهم, ایمانت, ضعیف, وجود, رنجهایی, مسیر, معنویت, دادهای, زندگییات, بهتر, نشده, بلافاصله, نداد, سکوتی, معنا, اینگونه, کارگاه, فولاد, برایم, میآورند, باید, شمشیر, بسازم, میدانی, میکنم, تکهی, اندازهی, جهنم, حرارت, میدهم, بیرحمی, سنگینترین, میدارم, ضربه, میزنم, شکلی, بگیرد, بخار, میگیرد, خاطر, تغییر, ناگهانی, ناله, میکند, میبرد, تکرار, مورد, نظرم, یابم, کافی, مدتی, گاهی, فولادی, دستم, میرسد, نمیتواند, ضربات, تمامش, میاندازد, هرگز, تیغهی, مناسبی, نخواهد, آنوقت, آنرا, انبوه, زبالههای, میاندازم, میروم, پتکی, وارد, پذیرفتهام, احساس, سرما, انگار, باشم, آبدیده, دعایی, درگاه, خداوند, خدای, آنچه, خواسته, صرفنظر, میخواهی, بگیرم, روشی, میپسندی, لازم, فولادهای, فایده, پرتاب, رزمنده, دفاع, مقدس, خادم, رزمندگان, قرارگاه, خاتم, الانبیاء, لشکر, محمد, رسول, الله, رئیس, مجاهدت, مبارزات, تحمل, شکیبانه, جراحات, دوران, بیست, ششمین, سالگرد, بهمن, فراوان, ناشی, عوارض, شیمیایی, یاران, همرزمان, شهیدش, پیوست, بزرگوار, همواره, جاوید, خدایا, هاست, تغییرها, کارشان, پیدا, انتقال, دنیا, امضا, فرزند, مسجد, الحرام, ایستاده, بودیم, مادر, دیشب, خواب, دیدم, کنار, کعبه, کودکی, آغوشم, گذاشت, خواستم, ببینم, ببوسم, مانعم, شدند, فرمودندبا, آمدن, دخترم, رابگذارید, زینب, بعداز, شهادتش, هدیه, صلوات, شهدای, فارس, جوانمردی, تولد, ۱۳۴۳, شیراز, مسئول, واحد, اطلاعات, مجموعه, شمعصراط, کامپیوتر, پیام, میاد, برات, رسما, دهنت, سرویسه, داستان, کوتاه, ترسناک, شرمنده, زحمتی, آخرین, سوار, پراید, بلند, زجرکش, کننده, خندهدار, لیاقت, وحشتناک, موجودی, حساب,