وقتی میخندید، دنیا چند درجه شفافتر میشد، انگار که عینکم را با خنده برداشته باشد و ها کرده باشدش و با گوشهی لباسش آن را تمیز کرده باشد و سرجایش گذاشته باشد و سرخوش گفته باشد، حالا بهتر نشد؟ و عمیقترین لبخندم را زده باشم و گفته باشم که: چرا، دیگر بهتر از این نخواهد شد.
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی عینکم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
وقتی بهم میگین وای بدون عینک چقد خوشگل میشی دلم میخواد بهتون بگم وقتی عینکمو در میارم تو هم خیلی خوشگل میشی
من نمره عینکم سه ئه ولی با اعتماد به نفس عینک نمیزنم میرم بیرون :)))
آدم کسی را می خواهد که بلد باشد زشتی هایش را دوست داشته باشد وگرنه زیبایی را که همه دوست دارند. آدم کسی را می خواهد که صورت آرایش نکرده ی تازه از خواب بیدار شده اش را دوست داشته باشد. ریر چشم های گود رفته ی سیاهش را، پوست پر از کک و مک اش را، زانو و آرنج پینه بسته اش را، ابروهای پر و دست نخورده اش را.
دل همه مان کسی را بیشتر می خواهد که آدم را توی تمام فین فین کردن های سرما خوردگی اش با دستمال های خیس و چشم های قرمز و پف کرده و خشکی دور دماغ از روزهای خنده های از ته دل و دندان های ردیف مرتب اش بیشتر دوست داشته باشد. کسی که صدای هورت کشیدن سوپ و بالا کشیدن نوشیدنی ای که توی لیوان به آخرش رسیده است را با نی بیشتر می پسندد تا خوردن استیک با چاقو و چنگال را.
همه ی ما کسی را بیشتر می خواهد که من زشتمان را بیشتر از من زیبایمان دوست داشته باشد. کسی که کوتاهی قد و اضافه وزن و ریزش موهایمان ما را به او نزدیک تر کند. کسی که دلش برای شکستن ناخن مان ریش شود تا برای ناخن های مانیکور کرده مان غنج برود. ما همه مان دلمان کسی را بیشتر می خواهد که سال ها بعد برای چروک های زیر چشم و خط های مورب دور دهانمان بمیرد.کسی که با حوصله بنشیند دانه دانه تارهای سفید مویمان را ببافد، عینکمان را مثل چشم های پر فروغ روزهای اول آشنایی مان دوست داشته باشد و مراقب شکستنی هایمان باشد. قلب مان و حتی استخوان هایمان.
همه ی ما پیرزن و پیرمردهای غرغرو و خودآزار و خودخواهی خواهیم شد که فرشته هایی می خواهیم که تا ابد به ما مثل روز اول نگاه کنند.
همیشه نگران منی
تا گرسنه نمانم ،
که شیشه ی عینکم تمیز باشد
و شب ها زود بخوابم .
اما من فقط نگران یک چیزم :
تــــــــــو روزی نباشی ..
صبح مامانم: سوفی سویچ کوش؟
من: تو دستته
ظهر مامانم: سوفی کنترل تلویزیون کوش؟
من: کنارتونه
شب مامانم: سوفی عینکم کوش؟
من: رو چشمتونه مامان
فردا صبح مامانم: سوفی ساعتم کوش؟
من: رو اُپِنه مامان
فردا ظهر مامانم: سوفی گوشیم کوش؟
من: نمیدونم
مامانم: پس تو چی میدونی. چرا تو هیچی نمیدونی دختره نفهمه خنگ
فردا شب من: مامان جورابامو ندیدی؟
مامانم: چقدر تو الزایمر داری تو گیجی مگه من باید جوراباتو پیدا کنم؟
(هیچ وقت به روش نیاوردم اون جورابای منو پاش کرده بود)
فک و فامیله ما داریم آخه ؟
هر چقدر عینکم را تمیزتر میکنم ، دنیا کثیف تر میشود …