چندیست از تو غافلم ای زندگی ببخش!
چنگی به دل نمیزنی این روزها تو هم.
#فاضل_نظری
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی غافلم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
چندیست از تو غافلم اے زندگے ببخش
این روزها تو هم چنگے بہ دل نمیزنے!
.. ..
بوسه
می بخشم...
ولی خود غافلم...
کاین دل دیوانه را معبود کیست...
#دلنوشته
. .
.به نگاهم بنگر.
.#محمد_معتمدی
موی تو قرارم بهم میزند
چشم تو به مستی رهم میزند
غمهای تو خون در دلم میکند
یاد تو ز خود غافلم میکند
چندیست از تو غافلم اے زندگے ببخش
این روزها تو هم چنگے بہ دل نمیزنے!
چند روزی است که تنها به تو می اندیشم
از خودم غافلم اما به تو می اندیشم
شب که مهتاب درآیینه ی من می ر قصد
می نشینم به تماشا به تو می اندیشم
همه ی روز به تصویر تو می پردازم
همه ی گریه شب را به تو می اندیشم
چیستی ؟ خواب و خیالی ؟ سفری ؟خاطره ای ؟
که دراین خلوت شب ها به تو می اندیشم
لحظه ای یاد تو از خاطرمن خارج نیست
یا درآغوش منی یا به تو می اندیشم
اگر آینده به یک پنجره تبدیل شود
پشت آن پنجره حتی به تو می اندیشم
تو به حافظ به حقیقت به غزل دلخوش باش
من به افسانه نیما به تو می اندیشم
نه به اندیشه ی زیبا ،نه به احساس لطیف
که به تلفیقی از این ها به تو می اندیشم
تو به زیبایی دنیایِ که می اندیشی؟؟
من که تنها به تو، تنها به تو می اندیشم
هرگز گمان مبر،ز خیال تو غافلم
گر مانده ام خموش،خدا داند و دلم...
گفتی : سالهای سرسبزی ِ صنوبر را،
فدای فصل ِ سرد ِ فاصله مان نکن!
من سکوت کردم!
گفتی : یک پلک نزده،
پرنده ی پندارم
از بام ِ خیال تو خواهد پرید!
من سکوت کردم!
گفتی : هیچ ستاره ای،
دستاویز ِ تو در این سقوط ِ بی سرانجامم
نخواهد شد!
من سکوت کردم!
گفتی: دوری ِ دستها و همکناری ِ دلها،
تنها راه ِ رها شدن است!
من سکوت کردم!
گفتی : قول می دهم هر از گاهی،
چراغ ِ یاد ِ تو را در کوچه ی بی چنار و چلچله
روشن کنم!
من سکوت کردم!
سکوت کردم ، اما
دیگر نگو که هق هق ِ ناغافلم را
از آنسوی صراحت ِ سیم و ستاره نشنیدی!
گفتی: سالهای سرسبزی ِ صنوبر را،
فدای فصل ِ سرد ِ فاصله مان نکن !
من سکوت کردم !
گفتی: یک پلک نزده، پرنده ی پندارم
از بام ِ خیال تو خواهد پرید !
من سکوت کردم !
گفتی: هیچ ستاره ای،
دستاویز ِ تو در این سقوط ِ بی سرانجامم نخواهد شد !
من سکوت کردم !
گفتی: دوری ِ دستها و همکناری ِ دلها، تنها راه ِ رها شدن است !
من سکوت کردم !
گفتی: قول می دهم هر از گاهی،
چراغ ِ یاد ِ تو را در کوچه ی بی چنار و چلچله روشن کنم !
من سکوت کردم !
سکوت کردم ، اما
دیگر نگو که هق هق ِ ناغافلم را
از آنسوی صراحت ِ سیم و ستاره نشنیدی !