بخون اما ناراحت نشو ؛؛؛!!!
دوستان بخونید ببینم چشمی خشک می مونه ؛؛؛!!!
یکی از نوکرا و ذاکرای ارباب میگفت: دو ماه پیش خواهرم کربلا بود تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح داشت روضه میخوند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یقه اون مداح گرفت کشید پایبن گفت :
عباس دروغ میگه …
عباس دروغ میگه …
مداح آرومش کرد گفت :
چی شده پیر مرد گفت :
من بعد ۲۵ سال بچه دار شدم الان که ۱۹ سالشه رفته تو کما با خودم گفتم :
درمون دردش عباسه !!!
از اصفهان اومدم کربلا ؛؛؛ امروز زنگ زدن بهم گفتن : بچت مرده…!!!
دروغ میگن که عباس حاجت میده !!!!!!
خواهرش میگفت :
مجلس بهم ریخت …!!!
فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا برهنه اومد …!!!
با خودموون گفتیم الان مداح و میزنه دوباره…!!!
دیدیم اومد جلو چهار پایه که مداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت :
بیا بغل ضریح بخون همه کسایی که دیروز بودنم باشن…!!!
میخوام بگم غلط کردم…!!!
(گریه میکرد و میگفت)
خواهرم میگه همه رفتیم مداح گفت :
حاجی چی شده …؟؟؟
پیر مرده گفت :
خانومم زنگ زد گفته : چون نمیذارن زنا تو غسال خونه برن ؛؛؛ التماس کردم گفتم :
یک بار بچمو تو سرد خوونه ببینم…
مادرش میگه :
همین که کشو رو کشیدن بیرون دیدیم رو نایلون بخار نشسته س
سریع آوردنش بیرون و بهش شوک دادن…!!!
خلاصه پسرم به هوش اومده و شفا گرفته…!!!
میگن تا به خودش اومده پرسیده بابام کجاست…؟؟؟
مادرش بهش گفته :
پدرت کربلاست…!!!
پسرش میگه : وقتی تو کما بودم و دیگه دل کنده بودم از زندگی یه دفعه یه آقای قد بلندی اومد صدام زد و گفت :
پاشو برو به بابات بگو آبروی من یکبار تو صحرای کربلا رفته بود….
چرا دوباره تو آبرومو بردی ؟؟
پاشو برو به بابات بگو عباس دروغ نمیگه !!!
عباس دروغگو نیست…!!!
بلیط کربلا تونو از دست حضرت عباس بگیرید
یا مطلب پائین رو نبین یا اگه دیدی باید کپی کنی !!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
“اَ لسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس”
به احترام “باب الحوائج” هرکی دید،
کپی کنه تا همه سلام بدن…!!!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی غسال
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
سلامتی روز رسیدن به آروزم
سلامتی لحظه مرگم
سلامتی خاطراتی که یادم میاد تو اون ثانیه های آخر
سلامتی لحظه جدا شدن روح از بدن
سلامتی لرزش آخر
سلامتی دکتری که مرگم رو تایید میکنه
سلامتی جیغ و داد مادرم
سلامتی زجه های پدرم
سلامتی گریه های داداشم
سلامتی آمبولانسی که میبرم سردخونه
سلامتی سکوتی که خونمونو فرا میگیره
سلامتی قرآنی عبدالباسطی که تو سردخونه باصدای بلند پخش میشه تا صبح
سلامتی لحظه ای که میبرنم غسال خونه
سلامتی مرده شور،که غسل میده بدنمو
سلامتی کفنی که میپیچه دورم
سلامتی آمبولانسی که میبرتم حرم
سلامتی حرم امام رضا
سلامتی کسایی که با دیدن عکسم میگن جوون بوده،دلشون میسوزه
سلامتی امام رضا که تو حرمش طوافم میدن
سلامتی کسایی که طابوتمو به دوش گرفتن(آخه وقتی میمیری جنازت سنگین میشه،کمرشون درد میگیره،دمشون گرم)
سلامتی لااله الاالله،محمد رسول الله
سلامتی لحظه ای که طابوتمو میارن تو خونه واسه آخرین بار طواف میدن
سلامتی سه بار گذاشتن طابوتم رو زمین
سلامتی زجه های مادرم
سلامتی اشکای پدرم
سلامتی قبرکن
سلامتی قبری که تو بهشت رضا میشه خونه همیشگیم
سلامتی لااله الاالله آخر
سلامتی لحظه گذاشتن جنازم تو قبر
سلامتی لحظه ای که واسه آخرین بار صورتمو باز میکنن تا همه ببینن
سلامتی تلقین گو
سلامتی لرزوندن بدنم
سلامتی از هوش رفتن مادرم
سلامتی هق هق پدرم
سلامتی لحظه گذاشتن سنگ لحد
سلامتی تاریک شدن قبرم
سلامتی خاکایی که میریزن روم
سلامتی لحظه ای که همه میرن
سلامتی تنهاییم،که بش عادت دارم
سلامتی آرزوهای برباد رفتم
سلامتی دستی که قسمت نشدبزارمش تو دسم
سلامتی سومم که همه میخان بدونن ناهار چیه
سلامتی هفتمم که رفقا فراموشم میکنن
سلامتی چهلمم که فامیلا فراموشم میکنن
سلامتی سالگردم که خونوادم فراموشم میکنن
سلامتی مادرم،که از همه دیر تر منو از یاد میبره
سلامتی من و خاطره ای که بجا نموند ازم ...
Amin...