از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه
اِنّی رَأیْتُ دَهْرَاً مِنْ هِجْرِکَ الْقیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
هر چند کآزمودم از وی نبود سودم
من جرب المجرب حلت به الندامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه
گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
و الله ما راینا حبا بلا ملامه
حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
حتی یذوق منه کاسا من الکرامه
#حافظ
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی فراقش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
می کشم درد فراقش همه شب تا مردن
آه از چرخش دنیا که به تقدیر نبود
#الهه_رضایی
عاشقت گشتم ولی تو عاشقی را خط زدی
جملگی از من شدی اما تو من را خط زدی
آسمان چشم تو ، آبی دریا هم نداشت
در فراقش پر گشودم ، آسمانم خط زدی
خواستم با من بمانی تا که دنیایم شوی
آه ! حتی یک نفس ، اما به دنیا خط زدی
باز هم من با تمام بی محلی های تو
شاعر عشقت شدم ، تو شاعری را خط زدی
خواستم با خاطراتت زندگی را سر کنم
رفتی و با خط دوری خاطراتم خط زدی
بـے آنکـﮧ اجازه بگیرב
قــَلبم را اسیر نگاه خویش کرב
و مَـטּ نیز بـے آنکـﮧ بـבانم چرا
چشمانَم را بـﮧ انتظار نگاهَش روانـﮧ ساختم
و פـال بـے آنکـﮧ بخواهم
בر فراقش گونـﮧ هایم را میزباטּ شـَبنم چشمانـَم ساختـﮧ ام
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را
نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال
و در جنوب ترین جنوب
در همه حال
همیشه در همه جا
آه با که بتوان گفت
که بود با من و
پیوسته نیز بی من بود
و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
کسی...
دگر کافی ست
من امشب کهکشان ها را سفر خواهم نمود
در ره دلدار شیرینم خطر خواهم نمود
با قلم شعری برایش میسرایم ، شعر ناب
در فراقش بارش خون از بصر خواهم نمود