مادر ها فقط بغض میکنن؛ حتی اشک نمی ریزن که نگاه فرزندشان آشفته گردد. مادرها فقط تحمل می كنند، تمام ناملایمتی ها را تمام؛ساختارشکنی ها را؛ تمام نامرادی ها را هیس!!!!!! مادرها نمی روند مادرها رفتن بلدند، نمی روند که آشیانه دل فزرندشان گرم بماند؛ حتی اگر دیگر نگاهی در آن خانه نیست که خودشان را گرم کند هیس!!!!!!!!! مادرها اعتراض نمی كنند به حقی که پایمال شد به دلی که شکست به تنهایى شان. به درک نشدنشان اعتراض نمی كنند که مبادا فرزندشان نگرانشان شود هیس !!!!!!! مادرها در گوشه ای آرام اشک می ریزند در گوشه ای با کاغذهایشان دردودل میکنن مادرها ذره ذره آب می شوند و هیچکس نمی فهمد هیس!!!!!!! مادرها درد و دل نمیکنن که متهم شوند به حسادت به حماقت مادران سرزمین من فقط نگاه می كنند، تحمل می كنند و آه می كشند چرا که آنها خدایی را دارند به وسعت قلبهای مهربان شان و نگاه فرزندانی که تکه ای از وجودشان هستند هیس!!!!! مادران فقط خوبن برای مادرم برای تمام مادران واقعی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی فرزندشان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
هیس !!!!!!!!!
مادرها فریاد نمیزنن
مادرها فقط بغض میکنند، حتی اشک نمیریزند که نگاه فرزندشان آشفته گردد
مادرها فقط تحمل میکنند تمام ناملایمتها
تمام ساختارشکنیها.
تمام نامرادیها را
هیس!!!!!!
مادرها نمیروند
مادرها رفتن بلدند، نمیروند که آشیانه دل فزرندشان گرم بماند، حتی اگر دیگر نگاهی در آن خانه نیست که خودشان را گرم کند.
هیس!!!!!!!!!
مادرها اعتراض نمیکنند ؛
به حقی که پایمال شد، به دلی که شکست، به تنهاییشان، به درک نشدنشان،
اعتراض نمیکنند که مبادا فرزندشان نگرانشان شود
هیس !!!!!!!
مادرها در گوشه ای آرام اشک میریزند، در گوشه ای با کاغذهایشان درد دل میکنن
مادرها ذره ذره آب میشوند و هیچکس نمیفهمد
هیس!!!!!!!
مادرهادرد دل نمیکنند
که متهم شوند به حسادت !
مادران سرزمین من فقط نگاه میکنند، تحمل میکنند و آه میکشند
چرا که آنها خدایی را دارند به وسعت قلبهای مهربانشان و نگاه فرزندانی که تکه ای از وجودشان هستند
هیس!!!!!
مادران فقط خوبند
برای مادرم که بهترین مادر دنیاست,عاشقتم مامانی ♥♥
سرباز قبل از اینکه به خانه برسد با پدر و مادر خود تماس گرفت و گفت:
پدر ومادر عزیزم جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه برگردم؛ ولی خواهشی از شما دارم.
رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.
پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم. پسر ادامه داد :
ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید؛ او در جنگ بسیار آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست ویک پای خود را از دست داده است، و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهماجازه دهید او با ما زندگی کند.
پدرش گفت: ما متاسفیم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است. ما کمک میکنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند.
پسر گفت: نه؛ من می خواهم که او در خانه ما زندگی کند آنها در جواب گفتند:
نه؛ فردی با این شرایط مو جب دردسر ما خواهد بود.ما فقط مسئوول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را بر هم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنى ،دراین هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.
چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه
سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.
پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند.
با دیدن جسد؛ قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد.
پسر آنها یک دست و پا نداشت !