کپشن های مربوط به فکنن

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی فکنن

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

چیزهایی هست که هرچه هم که نخواهی‌شان، باز می‌آیند، باز سنگین و بی‌رحم می‌آیند و خود را روی تو می‌افکنند و گرد تو را می‌گیرند و توی چشم و جانت می‌روند و همه‌ء وجودت را پر می‌کنند و آن را می‌ربایند که دیگر تو نمی‌مانی‌، که دیگر تو نمانده‌ای که آن‌ها را بخواهی یا نخواهی. آن‌ها تو را از خودت بیرون رانده‌اند و جایت را گرفته‌اند و خود تو شده‌اند.
دیگر تو نیستی که درد را حس کنی. تو خود درد شده‌ای...!


#ابراهیم_گلستان
- آذر، ماه آخر پاییز

وقتی می‌خواستند یوسف را به چاه بیفکنند
یوسف لبخندی زد
یهودا پرسید: چرا خندیدی؟
یوسف گفت: روزی فکر میکردم چه کسی می تواند با من دشمنی کند
با این که برادران نیرومندی دارم؟
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد
تا بدانم که غیر از خدا تکیه گاهی نیست

دقت کردین
این امتحانمو خوب بدم دیگه از خدا هیچی نمیخوام...
کنکور قبولشم دیگه از خدا هیچی نمیخوام...
ی شوهر خوب کنم دیگه از خدا هیچی نمیخوام...
بچم سالم باشه دیگه از خدا هیچی نمیخوام... ...............
کلأ فکننم بعد مرگه ک دیگه از خدا هیچی نمیخوام...

برادران یوسف وقتی می‌خواستند یوسف را به چاه بیفکنند

یوسف لبخندی زد. یهودا پرسید: چرا خندیدی ؟ این جا که جای خنده نیست !

یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی می‌تواند

به من اظهار دشمنی کند با این که برادران نیرومندی دارم ؟!

اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که

غیر از خــــدا تکیه گاهی نیست !

برادران یوسـف وقتـی می‌خواسـتند یوسف را به چـاه بیفکنند، یوسف لبـخندی زد.

یهودا (یکی از برادران) پرسید: چـرا خندیدی؟ اینجا که جای خـنده نیـست! یوسـف

گفت: روزی در فکر بودم چگونه کسـی می‌تواند به من اظهار دشـمنی کند با اینکه

برادران نیرومندی دارم! اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد، تا بدانم که

نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد...

نه خداییش بیایید شما هم اعتراف کنید بچه که بودید
شبا کسی تو کوچه نبود میخواستید برید خونتون بلندبلند شعر میخونید
که مثلا جن ها فکنن دو نفرید نیان بخورنتون