You can't grow with people who keep trying to bring you back down to a level that you've already leveled up from .
شما نمی توانید با افرادی رشد کنید که مدام سعی می کنند شما را به سطحی که قبلاً از آن بالاتر رفته اید، برگردانند .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی قبلا
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
قبلا
میگفتم
براش
میمیرم
الان
خودش
برا
من
مرده!
افسردگی تاریکیه
همهی چیزهایی که قبلا وجود داشتن هستن اما تو نمیتونی ببینیشون :(
من تورو نبخشیدم.
گفتم بگم که مدیونت نباشم.
که اگه دیدی هی نمیشه برات، بدونی کی کجا تورو نبخشیده.
که اگه یکی یه جوری یه جایی امیدتو زنده و مرده کرد بدونی قبلا خودت با من کردی و نبخشیدمت هنوز.
احتمالا نمیبخشمت هیچوقت، فقط خواستم در جریان باشی.
خودت اومدی، خودت زدی، خودت رفتی..
تازه معذرت خواهیام نکردی.
The end of sadness?
- Not feeling the things that used to excite you
نهایت اندوه؟
-حس نداشتن به چیزهایی که قبلاً به شوقت می آوُرد.
اصطلاحی در روانشناسی هست به اسم "Anhdeonia" به حالتی گفته میشه که چیزایی که قبلا شخص رو خوشحال میکرد...
دیگه تاثیری تو حالش نداره.
کاش هیچوقت دچار [آنهدونیا]نشیم ...
نمیدونم درک میکنی چی میگم یا نه،
اما حالم اینجوریه که یهو به خودم میام میبینم باز دارم برای چیزی که قبلا چند بار کامل پذیرفتم و کنار اومدم باهاش، غصه میخورم .
بعضی وقتا آدمی که قبلا برات با ارزش بوده جوری از چشمت میفته که حرف زدن هم باهاش فایده ای نداره، آدم دلش میخواد همینجوری که داره چرت و پرت میگه بندازهش تو یه پلاستیک سیاه و شبم بذاره اونو دم در.
شهرام شب پره میگه که :
" توی هر شهر غریبی با تو میشه موندنی شد "
چرا قبلا دقت نکرده بودیم که این جمله چقدر میتونه تعریف قشنگی باشه؟ .️
جدیداً خیلی دارم به خودم سخت میگیرم و متوجهی این هستم اما، یه فرقی که با قبلاً دارم اینه که الان میگردم دنبالِ اون مرز باریکی که بین تونستن و نتونستنمه.
وقتی میبینم رسیدم به اون مرز ول میکنم، صبر میکنم، خستگی در میکنم و توجه رو به خودم میدم؛ و بعد از این دوباره تمام کارها از سر گرفته میشه.
همینکارم باعث شده تا ظرفیتم بالاتر بره و همیشه یه بند انگشت بیشتر از قبل بتونم ظرفیت داشته باشم.
یه بند انگشت آنچنان هم زیاد نیست اما وقتی کنار هم قرار میگیره، اما وقتی خودم به خودم اعتماد میکنم و میدونم که قرار نیست بیش از حد ظرفیتم انرژی صرف کنم و در نهایت به خودم باور دارم، اتفاقات خوبی میوفته.