این دنیا و این جامعه برای آدمای احساساتی که بیقید و شرط دوست دارن و عشقشون رو از فیلتر خودخواهی عبور نمیدن مثل قتلگاه میمونه. پس عاشق نشید دوستان؛ اگر هم میشید نشونش ندید و به اندازه خرجش کنید. آدمای این دوره از عشق میترسن چون هیچوقت نمیتونن باورش کنن.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی قتلگاه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
✿ کپشن خاص ✿
- ما برگهایِ زردیم،
افتاده بر سرِ هم
در قتلگاهِ پاییز نتوان شمرد ما را..
#محمد_قهرمان
محاسنش را
خونی می کند
یاد آن رمضان که حضرت پدر می گفت
"محاسنم خونی می شود حسین..."
یاد شب پر کشیدن پدر در خاطرش مرور می شود
حالا
کجا بهتر از قتلگاه ..!؟
او همیشه مقتدایش علی است
حتی در
محاسن خونی..!
پدر با خون سر و
پسر با خون گلو
رنگ کردن محاسن
سنت این خانواده است ...
گردان کمیل ، کانال را پاکسازی می کرد تا به پاسگاه برسد...
کانال های ذوزنقه ای شکل، کار فرانسوی ها بود و دوشکاهای سوار شده بر تانک های عراقی، مستقیم، جاده را می زدند.
روز سوم، ارتباط کمیل با مقر قطع شد.
آخرین حرف را بچه ها به حاج همت گفتند:
حاجی به امام بگو ما عاشورایی جنگیدیم ....
و حاج همت ، آنسوی بی سیم، فقط می توانست سر به جعبه های مهمات بکوبد و اشک بریزد.
نه آب رسید و نه غذا.
دوازده نفر با یک قمقمه سر کردند
عراقی ها که به کانال رسیدند، اکثر بچه ها از تشنگی شهید شده بودند.
بقیه را هم تیر خلاص زدند.
بچه ها در قتلگاه ماندند برای همیشه.
قتلگاهی پر از لب های تشنه و پر از لاله هایی که سال ها بعد نیز با یک سوراخ درجمجمه های پر از گل پیدا شدند و شهید گمنام ، خوانده شدند...
روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن
از در نشد از پنجره زوری خودت رو جا نکن
آدمکای شهر ما بازیگرایی قابلن
وقتش بشه یواشکی رو قلب هم پا میذارن
تو قتلگاه آرزو آدم کشی زرنگیه
شیطونک مغزای ما دلداده دو رنگیه
دلخوشی های الکی،وعده های دروغکی
آدمکای شب زده قلبا رو ویرون میکنن
دل ستاره منو از زندگی خون میکنن
ستاره ها لحظه هارو با تنهایی رنگ میزنن
به بخت هر ستاره ای آدمکا چنگ میزنن
چندیست چشمانت مرا مهمان غم کرده
راحت بگویم : چشمهایت عاشقم کرده
میخواستم کتمان کنم احساس خوبم را
دیدم جهان ، من را به عشقت متهم کرده
اجداد تو معشوقه های شاعران بودند
هر هفت پشت عشق را نام تو خم کرده
راه گریز از قتلگاه چشمهایت نیست
یک گله گرگ ماده در چشم تو رم کرده
یک شهر ، دیوانه ، به دنبال تو افتاده
گویا دوباره باد ، مویت را علم کرده
تو دختران شهر را دق می دهی آخر
روی تو روی هر چه زیباروست کم کرده
توصیف چشمان سیاهت کار دشواریست
راحت بگویم چشمهایت عاشقم کرده ..
آه ای صبور قافله ی غم سفر بخیر
راوی روضه های محرم سفربخیر
خلوت نشین نیمه شب ندبه هایاشک
دلگیر بغض های دمادم سفربخیر....
یکسال ونیم غربت و دلتنگی وفراق
یکسال ونیم گریه ی نم نم سفربخیر
ای شاهد مراثی گودالقتلگاه
ای وارث مصیبت اعظم سفربخیر
بغض غریب خاطره های کبودِشام
امن یجیب کوچه ی ماتمسفربخیر
روی کبود ونیلی وآشفته یفراق
موی سپیدو خاکی و درهمسفربخیر
زلفی بخون نشسته سرِنیزه هارهاست
بانو به زیر سایه ی پرچم سفربخیر