.#فوری
اسامی برندگان #قرعه کشی ایران خودرو و سایپا هم اکنون مشخص شد.️
برای مشاهده اسمتون وارد شوید.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی قرعه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
.در بزگترین قرعه کشی اسیایی شرکت کنید و برنده شوید.
#لیگ_قهرمانان_آسیا
پرسپولیس _ النصر ساعت :18:30
..بنظر شما کدام تیم امروز برنده و فینالیست آسیا میشود؟؟
.️.️
گاهی گمان نمیکنی ولی میشود
گاهی نمی شود که نمیشود!
گاهیهزار دوره دعا بیاجابت است
گاهی نگفته قرعه بهنام تو میشود
شعرفوق العاده زیبا از قیصر امین پور...
گاهی گمان نمیکنی ولی میشود.... گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود....گاهی بساط عیش خودش جورمیشود...گاهی دگرتهیه به دستورمیشود..... گه جورمیشود خودآن بی مقدمه... گه بادوصدمقدمه ناجورمیشود...... گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است.... گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود... گاهی گدای گدداییو بخت باتو یارنیست.......گاهی تمام شهرگدای تو میشود..... گاهی برای خنده دلم تنگ میشود... گاهی دلم تراشه ای ازسنگ میشود...گاهی تمام آبی این آسمان ما.... یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود.. گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود... ازهرچه زندگیست دلت سیرمیشود...
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت......... گاهی چه زود فرصتمان....دیرمیشود... کاری ندارم کجایی. چه میکنی....... بی عشق سرمکن....که دلت پیر میشود..
نگران نباش حال بدالانتم میگذره رفیق! بسپارش به خدا....درست میکنه همه چیو...
من فقط یه بار تو عمرم قرعه کشی برنده شدم
.
.
.
.
.
.
.
.
اونم تو دوم دبستان بود معلم میخواست درس بپرسه قرعه به اسم من در اومد
به من چه مربوط که
آدم زندگی هیچ کس نیستی
من فقط عاشقی بلدم
چیزی هم در بساط نداشته باشم
قلبم پر است
عاشقی تقصیر من نیست
تقدیر است که
قرعه به نام تو افتاده
حالا می خواهی آدم این عاشقی باش
می خواهی نباش
من که گفتم فقط عاشقی بلدم
اما پابه پایم خواستی بیایی
زودتر بجنب
این قلب که بایستد
عشق تو
معجزه نخواهد کرد
گیلدا ایازی
من تو زندگیم فقط یه بار تو قرعه کشی برنده شدم!
اونم سال دوم دبستان بود که معلممون می خواست از یه نفر درس بپرسه و قرعه به اسم من افتاد...!!!
ای دفتر حسن ترا، فهرست خط و خالها
تفصیلها پنهان شده، در پردهٔ اجمالها
پیشانی عفو ترا، پرچین نسازد جرم ما
آیینه کی برهم خورد، از زشتی تمثالها؟
با عقل گشتم همسفر، یک کوچه راه از بیکسی
شد ریشه ریشه دامنم، از خار استدلالها
هر شب کواکب کم کنند، از روزی ما پارهای
هر روز گردد تنگتر، سوراخ این غربالها
حیران اطوار خودم، درماندهٔ کار خودم
هر لحظه دارم نیتی، چون قرعهٔ رمالها
هر چند صائب میروم، سامان نومیدی کنم
زلفش به دستم میدهد، سررشتهٔ آمالها
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر، تهیه به دستور می شود
گه جور می شود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور می شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود
گاهی برای خنده دلم تنگ می شود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
ازهرچه زندگیست دلت سیرمی شود
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم کجایی چه می کنی
بی عشق سرمکن که دلت پیرمی شود
قیصر امین پور
واسه رد شدن از سیم خاردارها نیاز به یه نفر داشتن
تا روی سیم خاردارها بخوابه و بقیه از روش رد بشن.
داوطلب زیاد بود .
قرعه انداختند افتاد بنام یه جوون همه اعتراض کردند الا یه پیرمرد!
گفت: " چیکار دارید! بنامش افتاده دیگه! "
بچه ها از پیرمرد بدشون اومد.
دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همون جوون .
جوون بلافاصله خودش رو به صورت انداخت رو سیم خاردار
بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوون.
همه رفتن الا پیرمرد.
گفتند: " بیا !
" گفت " نه !
شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش!
مادرش منتظره...