•
یه وقتایی لازمه بهت سخت بگذره
لازمه بیخوابی بکشی
لازمه حال بدیاتو تحمل کنی
لازمه بمونی پای خط قرمزای زندگیت
لازمه به خودت بفهمونی ارزون نیستی
♡
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی قرمزای
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
یادتون میاد ؟؟؟
نوک مداد قرمزای سوسمار نشانو که زبون میزدی خوش
رنگ تر میشد …
نمیدونم چرا ماهی قرمزای ما نمیتونن دونفره زندگی کنن...
فکر کنم سازش ندارن، در اثر دعوا و قمه کشی یکیشون کشته میشه نصف شب!!
اون یکی هم انقد زنده میمونه که اخرش خودت باید بکشیش!!
نمیدونم چرا ماهی قرمزای ما نمیتونن دونفره زندگی کنن...
فکر کنم سازش ندارن، در اثر دعوا و قمه کشی یکیشون کشته میشه نصف شب!!
اون یکی هم انقد زنده میمونه که اخرش خودت باید بکشیش!!
یــــــادتونه ؟
تو نمیکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی میرفت زیر میز :|
یــــــادتونه ؟
نوک مداد قرمزای سوسمار که زبون میزدی خوش رنگتر میشد !
یــــــادتونه ؟
موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم !
یــــــادتونه ؟
یه مدت از این مداد تراشای رومیزی مد شده بود ، هرکی از اونا داشت خیلی باکلاس بود !
یــــــادتونه ؟
پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میخواستیم خودکار رو پاک کنیم همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره میکردیم یا سیاه و کثیف میشد !
یــــــادتونه ؟
گوشه ی پایین ورق های دفتر مشقمون نقاشی میکشیدیم بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن !
یــــــادتونه ؟
زنگ تفریح که تمام میشد مامورای آب خوری دیگه نمیزاشتن آب بخوریم !
یــــــادتونه ؟
تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم !
یــــــادتونه ؟
سر کلاس وقتی گچ تمام میشد خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه برین از دفتر گچ بیاریم ، همیشه گچهای رنگی زیر دست معلم میشکست !
یــــــادتونه ؟
قدیما که تلویزیون کنترل نداشت یکی مجبور بود پای تلویزیون بخوابه کانالا رو با پاش عوض کنه !
یــــــادتونه ؟
مچ دستمون رو گاز میگرفتیم با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت میکشیدیم !
یــــــادتونه ؟
وقتی حوصله درس نداشتیم الکی اجازه میگرفتیم میرفتیم دم سطل آشغال که مدادمون رو بتراشیم !
یــــــادتونه ؟
دوست داشتیم مبصر صف بشیم که پای بچه هارو سر صف جفت کنیم !
یــــــادتونه ؟
روزای سرد و بارانی ناظم میگفت مستقیم برین کلاس !
یــــــادتونه ؟
وایمیسادیم تو صف بعد ناظممون میگفت یه جوری بگین مرگ بر آمریکا تا صداتون برسه آمریکا ؛ ما هم ابله فکر میکردیم آمریکا همین کوچه بغلیه از ته جیییییییییییگرمون داد میزدیم !
یــــــادتونه ؟
وقتی مشقمون رو ننوشته بودیم معلم که میگفت کو مشقت الکی تو کیفمون رو میگشتیم میگفتیم یادمون رفته !
یــــــادتونه ؟
آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیدیم درستون کجاست اونا یکی عقب تر باشن !
یــــــادتــونـــــــــــــــــــــه چـقـــدر شــــــیــــــریــن بـــــــود !!