توی سریال قورباغه میگه:
اگه میخوای سیگاری بشی، بزار کسی سیگاریت کنه که حداقل ارزشش رو داشته باشه!
به نظرم اگه قراره عادت بدی تو خودمون به وجود بیاریم، بهتره به خاطر کسی باشه که ارزشش رو داشته باشه...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی قورباغه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
قورباغه رو روی تخت طلام بشونی بازم میپره تو مرداب !
جریان لیاقته:)
قورباغه رو روی تخت طلا
هم بشونی بازم میپره تو آب ...
جریان لیاقت بعضیاس :))
میری تو دشت و جنگل
اینترنت ۴جیه
میای خونه جی هم نیست ...
قشنگ مشخصه ایرانسل برای قورباغه ها بیشتر از ما ارزش قائله :///
آقا اصلا همه چی رو ول کنین
یه سوالی هست مدت هاست ذهن منو مشغول کرده .
میخوام ببینم اونی که داشت زبان فارسی رو اختراع میکرد،
چی شد که تصمیم گرفت قورباغه ق اولش«ق» باشه غ دومش«غ» ؟
وقتی اسم فامیل بازی کنی
حمید حمیدی ، سارا سارایی ، گوجه پلو ، گلابی پلاستیکی و رنگ قورباغه ای
نه تنها عجیب نیست ، بلکه کاملا منطقیه :))
ﺁﺑـﺎﺩﺍﻧﯿـﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕِ 20 ﺳﻮﺍﻟﯽ :
ﻣﯿﮕﻦ : ﺟﻮﺍﺏ , ﺍﺳﻢِ ﯾﻪ ﺣﯿﻮﻭﻧﻪ
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﯿﺘﻮﻧُﻢ ﺑﮕﯿﺮﻣﺶ ﮐـﺎ ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﺑﻌﻠﻪ
ﻣﯿﮕﻪ : ﯾﻮﺯﭘﻠﻨﮓ ؟ ﻋﻘﺎﺏ ؟ ﺷﯿﺮﻩ ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﻧﻪ
ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﯿﺘﻮﻧُﻢ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪﺵ ﮐُﻨﻢ ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﺑـﻠـﻪ
ﻣﯿﮕﻪ : ﻓﯿﻠﻪ ؟ ﮐﺮﮔﺪﻧﻪ ؟ ﻧِﻬﻨﮕﻪ ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﻧـﻪ , ﺟﻮﺍﺏ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﺑﻮﺩ , ﺑﺎﺧﺘﯽ
ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻪ ﻋﻠـﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘُﻢ ﻋـﺎﺭﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺑِﮕُﻮﻡ
آدم قورباغه دهن گشاد رو ببوسه ، ولی اس ام اس تکراری نخونه !
كارون چو گيسوان پريشان دختري
بر شانه هاي لخت زمين تاب مي خورد
خورشيد رفته است و نفس هاي داغ شب
بر سينه هاي پر تپش آب مي خورد
دور از نگاه خيره من ساحل جنوب
افتاد مست عشق در آغوش نور ماه
شب با هزار چشم درخشان و پر زخون
سر مي كشد به بستر عشاق بي گناه
نيزار خفته خامش و يك مرغ ناشناس
هر دم ز عمق تيره آن ضجه مي كشد
مهتاب مي دود كه ببيند در اين ميان
مرغك ميان پنجه وحشت چه مي كشد
بر آبهاي ساحل شط سايه هاي نخل
مي لرزد از نسيم هوسباز نيمه شب
آواي گنگ همهمه قورباغه ها
پيچيده در سكوت پر از راز نيمه شب
در جذبه اي كه حاصل زيبايي شب است
روياي دور دست تو نزديك مي شود
بوي تو موج مي زند آنجا بروي آب
چشم تو مي درخشد و تاريك مي شود
بيچاره دل كه با همه اميد و اشتياق
بشكست و شد به دست تو زندان عشق من
در شط خويش رفتي و رفتي از اين ديار
اي شاخه شكسته ز طوفان عشق من
قورباغه توی کلاس ورجه وورجه میکرد
آقای افتخاری گفت: قاسم! این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون
قاسم گفت: آقا اجازه؟ ما از قورباغه میترسیم
آقای افتخاری گفت: ساسان! تو این قورباغه را بینداز بیرون
ساسان گفت: آقا اجازه؟ ما هم میترسیم
آقای افتخاری گفت: بچه ها! کی از قورباغه نمیترسد؟
من گفتم: آقا اجازه؟ ما نمیترسیم
آقای افتخاری گفت: کیف و کتابت را بردار و گمشو از کلاس برو بیرون،
گمان میکنم که محمود مَرا لو داده باشد؛ و گرنه آقای افتخاری از کجا میدانست
که من قورباغه را به کلاس آوردم...؟!