"اکثرِ ما ، شیفته ی اولین روزهای آدمها میشویم.
اگر شخصیتی که اطرافیان ما بعد از چند روز ، چند هفته یا چند ماه نشان میدهند ، همان روزهای اول بروز میدادند ، چه بسا که تعداد زیادی از ما نه تنها دلبسته نمیشدیم ، بلکه حتی طرف این آدمها هم نمیرفتیم.
به این ترتیب هزینههای روحی ،روانی و جسمی که متحمل میشویم هم کاهش پیدا میکرد.
شاداب تر بودیم. خوش اخلاق تر. کمتر قرص خواب استفاده میکردیم.
کمتر سیگار میکشیدیم. کمتر فحش و ناسزا نثار در و دیوار و دنیا میکردیم ....
براستی چرا ، چرا از تجربهها درس نمیگیریم و باز از همان روزهای اول به همه اعتماد میکنیم ؟؟؟
چرا؟؟؟؟
وقتي مي گم هيچكس، يعني دقيقا هيچكس.
روزاي زيادي بايد بگذره تا آدم قانع بشه فقط خودش هست و خودش.
تا باورش بشه از بقيه، جز يه اسم و چندتا خاطره ي كوچيك چيزي براش نمي مونه.
بيست سال
چهل سال
هفتاد سال زندگي، فقط براي تلمبار كردن اسم روي اسمه.
براي جايگزين كردن خاطره جاي خاطره. اما حاصل جمع همشون صفره.
يه روز مي شيني عمرت رو ورق مي زني،
سير تا پيازت رو واسه خودت تعريف مي كني...
اينجاس كه مي فهمي،
چقدر براي هيچكس نگران شدي
چقدر براي هيچكس غصه خوردي
چقدر براي هيچكس دلتنگ شدي
چقدر براي هيچكس دعا كردي
چقدر براي هيچكس بووووووودي....
به خودت مياي، به اطرافت نگاه مي كني.
هيچكس نيست..
دقيقا هيچكس."
#نیکی_فیروزکوهی #پویا_جمشیدی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی كوچيك
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
+ پسرت خوبه؟ بزرگ شده؟
- نه آقا كوچيك شد متاسفانه
چه سواليه ميپرسى آخه؟ :|||
حس عجيبيه : وقتي ميفهمی عاشق شدی.... وقتي ميفهمی بهش دلبسته شدی و دلت نميخواد ازا ين دلبستگی دل بكنی..
حس عجيبيه : وقتی دلت ميخواد بخاطر هر كاری ازش اجازه بگيری و از كوچيكترين كاراش باخبر باشی..
حس عجيبيه : وقتی با دو دقيقه دير جواب دادنش تو دلت نگرانی موج ميزنه..
روزی كه ميبينيش دلت از خدا ميخواد كه زمان رو همونجا متوقف كنه و وقتی مجبوری ازش خداحافظی كنی،خيلی زود دلت براش تنگ ميشه انگارسالهاست كه نديديش..
حس عجيبيه : وقتی نسبت به تموم وجودش حريصی وتمومشو مال خودت ميدونی..
خيلی عجيبه وقتی حاضر نيسی اين حسو با تموم دنيا عوض كنی
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ اﺭﭼﺮ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﭘﻴﺎﺩﺵ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﺩﻳﮕﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺪاﺭﻩ ﭼﻲ ﺟﻠﻮﺷﻪ ﻓﻘﻄ ﻣﻴﺠﻨﮕﻪ.
ﺑه ﺳﻼﻣﺘﻲ ﮔوﺑﻠﻴﻦ ﻛﻪ ﻳﻪ ﮔﻮﻧﻲ ﺧﺎﻟﻲ ﺑﻬﺶ ﻣﻳﺪﻱ ﺗﺎ ﺑﺮاﺕ ﭘﺮ ﭘﻮﻟﺶ ﻧﻜﻨﻪ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﮕﺮﺩﻩ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺟﺎﻳﻨﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻗﺪ و ﻫﻴﻜﻞ و ﻗﺪﺭﺕ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭ ﻟﺒﺸﻪ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ اﺭﭼﺮ ﺗﺎﻭﺭ و ﻭﻳﺰاﺭﺩ ﺗﺎﻭﺭ ﻛﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﺗﻮ ﺑﺮﺟﻚ ﺳﺮ ﭘﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﻛﻠﻦ ﺩﺳﺖ ﺩﺭاﺯﻱ ﻧﻜﻨﻪ ﻭاﺻﻼ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻦ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﭼﻴﻪ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﻫﻴﻠﺮ ﻛﻪ ﺟﻮﻥ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻓﺪا ﻣﻴﻜﻨﻪ ﺗﺎ ﺭﻓﻴﻘﺎﺵ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻦ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺩﻳﻮاﺭ شکن ﻛﻪ ﻣﺜﻞ ﺣﺴﻴﻦ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﻧﺠﻚ ﻣﻴﺮﻩ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺩﺷﻤﻦ.
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ اﻭﻥ ﺯﻥ ﻫﺎﻱ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺗﺎﻥ ﻫﺎﻝ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻫﻴﺸﻜﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ﻭﻟﻲ اﻭﻧﺎ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻣﻴﻜﻨﻦ.
ﺳﻼﻣﺘﻲ اﺧﺮ ﻣﻴﺨﺎﻡ ﻣﺤﻜﻢ ﺑﮕﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺑﻴﻠﺪﺭ ﻛﻪ ﺷﺐ و ﺭﻭﺯ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﭼﻜﺶ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺗﺎ روستای شما رو اﺑﺎﺩ ﻛﻨﻪ. ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺑﻴﻠﺪﺭ ﻛﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻫﺒﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﻜﺮﺩ ﺗﻮ ﻳﻪ اﻟﻮﻧﻚ ﻛﻮﭼﻴﻚ ﻣﻮﻧﺪ ﺗﺎ روستای ﺗﻮ ﺭﻭ اﺑﺎﺩ ﻛﻨﻪ.
ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﻛﻠش ﺑﺎﺯاﻱ ﺑﺎ ﻣﺮاﻡ!
يه شبايى تو زندگى هست كه
وقتى دفتر خاطرات زندگيتو ورق ميزنى به چيزايى ميرسى كه نميدونى تقديرت بوده يا تقصيرت...
به ادمايى ميرسى كه نميدونى دردن يا همدرد...
به لحظه هايى ميرسى كه هضمش واسه دل كوچيكت سخته و به دردايى ميرسى كه براى سن و سالت بزرگه...
به ارزوهايى كه توهم شد...
روياهايى كه گذشت....
به چيزايى كه حقت بود اما شد توقع...
و زخمهايى كه با نمك روزگار اغشته شد.....
و احساسى كه ديگران اشتباه مى نامند...
و دست آخر دنيايى كه بهت پشت كرده......
وبازهم انتهاى دفتر خودت ميمانى....
و زخمهايى كه روزگار پشت هم ميزند...
و سكوت هم دواى دردش نيست...
كاش دنيا مهربان تر بودى...
آقا قبول كه دهه هشتادي يا نوديا ويا شايدم هفتادياو... شيطون و.... هستن...
اما به نظرم خوب نيست بهشون بگيم" گودزيلا "
خيلي وقت بود ميخواستم بگم كه گفتن اين كلمه واسه آدماي كوچيكتر از خودمون خوب نيست مخصوصا واسه بعضي از ماهايي كه ادعا داريم به همه احترام ميذاريم احترام نميبينيم
مدير لطفا تاييد
()اينقدر دوستت دارم ..... نگاه نكن كوچيكه ،اين تمام قلب منه
از يه جايي به بعد به خودت ميگي...
اصلن چه دليلي داره به كسي بگم حالم بده ؟
اونا چيكار ميتونن واسم كنن...
جز گفتنِ يه الهي بميرم ،
جز گفتنِ يه ناراحت نباش ميگذره ...
در روز اونقد مي خنديو ميگي واي ...
من چقد خوشحالم كه خودتم باورت ميشه
واقعن حالت خوبه اما شبا
وقتي سرتو ميذاري رو بالش ميگي نه !!
اونقدرا هم خوب نيستم .
كم كم گريه كردن يادت ميره ،
ميريزي تو خودت ؛
غمه دوريشو ، اينكه رفت با كـَسه ديگرو ...
ميگي به من چه !!
چند وقت بعد ميبيني ديگه نميتوني ...
سره يه موضوعِ كوچيك گريه ميكني ،
داد ميزني ،
ميگي چه بلايي داره سرم مياد ؟
به خودت فُحش ميدي ، ميكوبي به درو ديوار ،
همه بهت ميگن چته ؟
تو كه اينقد ضعيف نبودي !!
توو دلت ميگي ...!
اونقد قوي بودم كه ديگه ته كشيده ...
تمومِ افكارم ، باورام ، احساسم ،
حتا خودمم ديگه ته كشيده