فراموشش کنم؟
اول دستها, بعد چشمانش را؟
صدايش را اول؟
يالبخندهايش؟
ازکجا بايد شروع کرد
فراموش کردنش را؟؟؟؟؟
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی لبخندهاي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
کرمها ميتوانند
در تنگناي پيله
به پروانه هاي رنگين بدل شوند
مارها اما
هزار بار هم که پوست بيندازند
همان خزنده ي خطرناک باقي ميمانند...
ما هم ريشمان را سه تيغه ميکنيم،
به يکديگر لبخندهاي نمکي ميزنيم
و کلمه ي «عدالت» وِردِ زبانمان است اما
يک «داعشي» مدام
پرچمِ سياهش را
در مغزهامان تکان ميدهد...
وقتي خِرخِره ي هم را
از پشتِ فرمانِ ماشينهامان ميجَويم
در خيابان!
و کودکانمان را
به تماشاي «مراسمِ اعدام» ميبريم،
وقتي عقلِ زنان را گِرد ميدانيم و
خوابهاشان را چپ
و دروغهاي مصلحت آميزمان
«سعدي» را حتی
در گورِ خاموشش
به رقصِ هيپ هاپ وا ميدارد.
ما شناگرانِ ماهري هستيم
که هنوز
درياي خون را به خود نديدهاند...!
دوست مجازي من! چند وقت است برايت مينويسم و توميخواني و گاهي تو مينويسي و من ميخوانم... دوست مجازي من! اين روزها درد دلهايمان را به زبان نمي آوريم، تايپ ميکنيم مانده ايم اگر اين دنياي مجازي نبود،روي ديوار چه کسي مينوشتيم، نامت زيباست اما افسوس مجازي هستي پشت هر يک از اين نوشته ها يک نفر نشسته است،ميخواند،فکر ميکند،گاهي هم گريه ميکند،يا ميخندد ولي ميدانم قدر تمام لبخندهايش تنهاست اگر همدمي داشت که مجازي نميشد دوست مجازي من بودنت را قدر ميدانم....
لبخندهايت را ميپرستم....
بخند
تا پاي اعتقادم بمانم!!!