شب
سیال بی منطقی است !!
در هر قالبی هم که باشد
بازهم لجوجانه
به شکل نبودنت
در میآید ...
#نسترن_علیخانی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی لجوج
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
کشیده باولعی وحشیانه در اغوش
مرا عذاب لجوج وکبود تنهایی
به تیک تاک عبوس و سیاه ساعت ها،
چقدر روبزنم؟ کی دوباره می آیی؟؟
زمانی که کودکی می خندد، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی از پای در می آورد. گمان می برد که خستگی، سراسر جهان را از پای درآورده است.
چرا نا امیدان، دوست دارند که نا امیدی شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟
چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصل جهانی ازلی ابدی قلمداد کنند؟
چرا پوچ گرایان، خود را، برای اثبات پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن می جنگیم، پاره پاره می کنند؟
آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری شان به تن و روح دیگران سرایت کند، دلیل بر رذالت بی حساب ایشان نیست؟
من هرگز نمیگویم که در هیچ لحظه یی از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد.
من می گویم: به امید بازگردیم. قبل از آن که ناامیدی، نابودمان کند
" نادر ابراهیمی "
میخواهی بروی؟
بهانه میخواهی؟
بگذار من بهانه را دستت بدهم…
برو…
هرکس پرسید چرا؟
بگو…
لجوج بود…
همیشه سرسختانه عاشقم بود…
بگوفریادمیزد…
همه جا فریاد میزد که مرامیخواهد…
بگو دروغ میگفت…
میگفت هرگز ناراحتم نکرده ای…
بگو درگیر بود…
همیشه درگیر افسون نگاهم بود…
بگو بی احساس بود…
به همه ی فریادها،اخم هاوتوهین هایم
فقط لبخند میزد…
بگو او نخواست…
نخواست جزمن کسی در دلش خانه کند…
میخواهی بروی؟
بهانه میخواهی؟
بگذار من بهانه را دستت بدهم…
برو…
هرکس پرسید چرا؟
بگو…
لجوج بود…
همیشه سرسختانه عاشقم بود…
بگوفریادمیزد…
همه جا فریاد میزد که مرامیخواهد…
بگو دروغ میگفت…
میگفت هرگز ناراحتم نکرده ای…
بگو درگیر بود…
همیشه درگیر افسون نگاهم بود…
بگو بی احساس بود…
به همه ی فریادها،اخم هاوتوهین هایم
فقط لبخند میزد…
بگو او نخواست…
نخواست جزمن کسی در دلش خانه کند….........
مى خواهى بروى ؟
بهانه مى خواهى ؟
بگذار من بهانه را دستت دهم …
برو و هرکس پرسید بگولجوج بود….
همیشه سرسختانه عاشق بود….
بگو فریاد مى کردهمه جا فریاد مى کردکه فقط مرا مى خواهد
بگو دروغ مى گفت….مى گفت هرگز ناراحتم نکردى
بگو بی احساس بودبه همه فریادها , توهینها و اخمهایم
فقط لبخند میزد
بگو او نخواست ,نخواست کسى جز من در دلشخانه کند
یه قانونی هست که میگه : اگه ده نفر یه بچه رو بخوان ، بچه درگیرِ نفر یازدهمه که اصلا وجود خارجی نداره !!!
یه همچین موجودات لجوجی هستن اینا …
مى خواهى بروى...؟
بهانه مى خواهى..؟ ؟
بگذار من بهانه را دستت دهم...
برو و هرکس پرسید بگولجوج بود...
همیشه سرسختانه عاشق بود....
بگو فریاد مى کرد همه جا فریاد مى کرد که فقط مرا مى خواهد....
بگو دروغ مى گفت….مى گفت هرگز ناراحتم نکردى..
بگو درگیر بود همیشه درگیر افسون نگاهم بود..
بگو بی احساس بود به همه فریادها , توهینها و اخمهایم...
فقط لبخند میزد...
بگو او نخواست , نخواست کسى جز من در دلش خانه کند...!!
اين هم از بهانه ها !!
دو قطره آب كه به هم نزديك شوند، تشكيل يك قطره بزرگتر ميدهند...
اما دوتكه سنگ هيچگاه با هم يكی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشيم، فهم ديگران برايمان مشكل تر و در نتيجه
امکان بزرگتر شدنمان نيز كاهش می یابد...
آب در عين نرمی و لطافت در مقايسه با سنگ به مراتب سر سخت تر و در رسيدن به هدف
خود لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولين مانع جدی می ايستد.
اما آب راه خود را به سمت دريا می يابد.
در زندگی معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را در دل نرمی و گذشت بايد
جستجو كرد.
یه قانونی هست که میگه : اگه ده نفر یه دخترو بخوان ، دختره درگیرِ نفر یازدهمه که اصلا وجود خارجی نداره !!!
یه همچین موجودات لجوجی هستن اینا …