کپشن های مربوط به لرزيدن

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی لرزيدن

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

خيلي سخته....

هَـميشه بـآيد کَسـي باشدکـــہ مــَعني سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هايَتـــ را بفهمد

هَـميشه بـآيد کسـي باشد

تا بُغض‌هايتــ را قبل از لرزيدن چـآنه‌ات بفهمد

بـآيد کسي باشد

کـــہ وقتي صدايَتــ لرزيد بفهمد

کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد...

کسي بـآشد

کـــہ اگر بهانه‌گيـر شدے بفهمد

کسي بـآشد

کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے براي رفتـن و نبودن

بفهمد به توجّهش احتيآج داري
بفهمد کـــہ درد دارے

کـــہ زندگي درد دارد

بفهمد کـــہ دلت براي چيزهاے کوچکش تنگــ شده استــ

بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زيرِ باران...
براے بوسيـدَنش...

براے يك آغوشِ گَرمــ تنگ شده است

هميشه بايد کسي باشد

هميشه...

ببخشيد شما ثروتمنديد؟


هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر كوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى كهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزيدند. پسرك پرسيد: ببخشين خانم! شما كاغذ باطله دارين؟
كاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها كمك كنم. مى خواستم يك جورى از سر خودم بازشان كنم كه چشمم به پاهاى كوچك آنها افتاد كه توى دمپايى هاى كهنه كوچكشان قرمز شده بود. گفتم: بيايين تو يه فنجون شيركاكائوى گرم براتون درست كنم.
آنها را داخل آشپزخانه بردم و كنار بخارى نشاندم تا پاهايشان را گرم كنند. بعد يك فنجان شيركاكائو و كمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول كار خودم شدم. زير چشمى ديدم كه دختر كوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خيره به آن نگاه كرد. بعد پرسيد: ببخشين خانم! شما پولدارين ؟
نگاهى به روكش نخ نماى مبل هايمان انداختم و گفتم: من؟ اوه... نه!
دختر كوچولو فنجان را با احتياط روى نعلبكى آن گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبكى اش به هم مى خوره.
آنها درحالى كه بسته هاى كاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند. فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولين بار در عمرم به رنگ آنها دقت كردم. بعد سيب زمينى ها را داخل آبگوشت ريختم و هم زدم. سيب زمينى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، يك شغل خوب و دائمى، همه اينها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجايشان گذاشتم و اتاق نشيمن كوچك خانه مان را مرتب كردم. لكه هاى كوچك دمپايى را از كنار بخارى، پاك نكردم. مى خواهم هميشه آنها را همان جا نگه دارم كه هيچ وقت يادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.
(((کتاب من منم، تو تویی)))
(((ماريون دولن )))

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

خيلي, سخته, هَميشه, بآيد, کَسي, باشدکہ, مَعني, نقطههاے, انتهاے, جملههايَت, بفهمد, بُغضهايت, لرزيدن, چآنهات, وقتي, صدايَت, سکوت, کردے, بآشد, بهانهگير, سردرد, بهآنه, آوردے, براي, رفتن, نبودن, توجّهش, احتيآج, داري, دارے, زندگي, دارد, چيزهاے, کوچکش, دِلت, براے, قَدم, زيرِ, باران, بوسيدَنش, آغوشِ, گَرم, هميشه, بايد, ببخشيد, ثروتمنديد, بدجورى, توفانى, دختر, كوچولو, حسابى, مچاله, بودند, لباس, كهنه, گشادى, داشتند, خانه, لرزيدند, پسرك, پرسيد, ببخشين, خانم, كاغذ, باطله, دارين, نداشتم, مالى, خودمان, چنگى, توانستم, خواستم, بازشان, چشمم, پاهاى, كوچك, افتاد, دمپايى, كوچكشان, قرمز, گفتم, بيايين, فنجون, براتون, درست, داخل, آشپزخانه, بردم, كنار, بخارى, نشاندم, پاهايشان, كنند, فنجان, شيركاكائو, برشته, مربا, دادم, مشغول, چشمى, ديدم, خالى, دستش, گرفت, خيره, نگاه, پولدارين, نگاهى, روكش, نماى, هايمان, انداختم, احتياط, نعلبكى, گذاشت, خوره, درحالى, بسته, كاغذى, جلوى, صورتشان, گرفته, شلاق, نزند, رفتند, سفالى, برداشتم, براى, اولين, عمرم, كردم, زمينى, آبگوشت, ريختم, سقفى, بالاى, همسرم, دائمى, اينها, آمدند, صندلى, سرجايشان, گذاشتم, اتاق, نشيمن, مرتب, نكردم, خواهم, همان, دارم, يادم, نرود, ثروتمندى, هستم, کتاب, تویی, ماريون, دولن,