خنده ات طرح لطیفیست
که دیدن دارد
ناز معشوق دلآزار
خریدن دارد...
#کاظم_بهمنی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی لطیفی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
مشکل عشق و عاشقی اینه که هیچوقت تموم نمیشه. شما احتمالا همهی عمر با اون آدم زندگی میکنید. تو مهمونی که نشستید، وقت قهقهههای از ته دل، موقع غذا خوردن، دم خواب، اول صبح، وسط روز. یه لردی نشسته انگار ته دلت. «بعد از این، هر نور لطیفی که مرا لمس کند، تو خواهی بود».
رابطه ها را باید تا زد!
رابطه ها را باید تا زد
لای اولین کتابی که به هم هدیه دادیم گذاشت
و بست
و بست نشست
بر بالین تنهایی انسان
لالایی خواند...
#مهدیه_لطیفی
وقتی رابطه ای تمام می شود، یا حتی به جای تمام شدن به گند کشیده می شود؛ هروقت خواستید با بی احترامی یا با نیش و کنایه حرف بزنید، یادتان بیفتد ک با کسی ک زمانی دوستش داشتید، هر چه کنید مستقیماً دارید با شخصیت خودتان می کنید! ثبات داشتن، حداقل در ادبیات و لحن و گفتار، چیز خوبی ست.
مهدیه لطیفی
.
بهش گفتم لاقل هفتاد هشتاد درصد خوشگلی دنیا بخاطر توئه؛
"خندید"
شد صد در صد ...
#معید_لطیفی
- به موقع دوستم داشته باش
احساس سنگ خارا نیست ، که همینطور بماند
و بماند..
احساس، مثلِ شاپرک
مثلِ عطر میپرد...
درست تویِ همان روزهایی که دوستت دارم
دوستم داشته باش ..
#مهدیه_لطیفی
✿ کپشن خاص ✿
باید آدم
برای یکی فرق داشته باشد
فقط برای یکی
و اگرنه
دنیا سراسر ترس و وحشت است !
#مهدیه_لطیفی
چقدر جار زدم من، که دوستم داری!
بیا مقابلِ مردم مرا خراب مکن....
#علی_اکبر_لطیفیان
#یا_ستار_العیوب
بر روی دست ماندن این بارها بس است
غیر از تو رو زدن به خریدارها بس است
در لطف تو تحمل آه فقیر نیست
فیاض را صدای گرفتار ها بس است
این نفس مانع است ، خودت برطرف نما
بین من و تو چیدن دیوارها بس است
من بندگی ز ترس جهنم نمی کنم
بنده شدن بخاطر اجبارها بس است !
خیلی گناه می کنم و توبه می کنم ..
دیگر بس است .. اینهمه تکرار ها بس است
این بار را بخر .. که دگر راحتم کنی
بیهوده رفتن سر بازارها بس است
تو سفره را برای همه پهن می کنی
در مهربانی تو همین کارها بس است
ما را بهشت هم نبر .. اما قبول کن
لبخند تو برای گنه کارها بس است
آری فقط حسین مرا رد نمی کند
از این به بعد رفتن دربارها بس است
علی اکبر لطیفیان
بند ِ دل ِ من
به لبخندهای تو بند است
برای دوست داشتنت اما
لبخندهایت را نه
دلت را لازم دارم!
از شعبده باز هم کاری ساخته نیست
گیرم طناب بکشد از دل من تا دل تو
گیرم با دستهایی به پهلو باز
که معلوم نیست برای حفظ تعادل است
یا برای بغل کردن تو
تمام طناب را راه بروم و نیفتم
یا گیرم این لبخند لعنتی ات
سوژه ی معروف ترین نقاش قرن بعد شود
با این ها
چیزی از قد تنهایی های من
آب نمی رود عزیزم
و هنوز
شب ها
روی شعرها غلت می زنم !
از : مهدیه لطیفی