رشد درد داره. ولی میارزه. خوش رنگ و لعابت میکنه، تراشت میده، جلات میده، برق میافته به ریخت و قیافت. درد دارهها، تا دلت بخواد، صدای شکستن استخوناتو میشنوی، ولی می ارزه🤌🏻
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی لعاب
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
نیازمند شرایطی بدون اضطراب و ترس با رنگ و لعاب سبز .
♡
•
تو یک لیوان لعابی گلدار چای هستی
همیشه میچسبی
برخی مواقع بیشتر .️.
- سبحان محمدیان
♡
همیشه سعی کن خودت باشی،
درسته آدما به ظاهر و رنگ لعاب
اهمیت میدن و به چشم نمیای...
ولی اگه کسی هم برات بمونه، واقعیه...
همیشه سعی کن خودت باشی. درسته آدما به ظاهر و رنگ و لعاب اهمیت میدن و دیگه به چشم نمیای، ولی اگر کسی برات بمونه، اون یه دوست واقعیه...
. .
همیشه سعی کن خودت باشی،
درسته ادما
به ظاهر و رنگ لعاب اهمیت میدن
و به چشم نمیای...
ولی اگه کسی هم برات بمونه،
واقعیه...
.. ..
امام زين العابدين عليه السلام:
ابنَ آدمَ ، إنّكَ لا تَزالُ بخَيرٍ ما كانَ لكَ واعِظٌ مِن نَفْسِكَ ، و ما كانَتِ المُحاسَبَةُ مِن هَمِّكَ؛
اى فرزند آدم ! تا زمانى كه خود واعظ خويش باشى و به محاسبه [كردار] خويش بپردازى، پيوسته در خوبى به سرخواهى برد.
گشته مسموم از جفا امام ِ باقر/نور چشم ِ مصطفی امام ِ باقر
ای عالم ِ ای مُدبّر/ای نور حیّ قادر/مظلوم امام ِ باقر
در عزایت یا مولا گریه شد کار همه/آتش دلها شده ناله های فاطمه
یا مظلوم یا مظلوم ای پسر فاطمه...
جان احمد،حجت معبود سرمد/زهر کینه بر دل و جانت شرر زد
مظهر حق الیقینی/پور زین العابدینی/جان نثار راه دینی
جان ِ ما سینه زنها،فدای ماتم تو/گیرم وضوی غم از،چشمه ی زمزم تو
یا مظلوم یا مظلوم ای پسر فاطمه...
دیدگانت از غم و از غصه تر بود/شاهدی بر اشک چشمان پدر بود
زاده ی مرد بُکایی/همدم اشک عزایی/یادگار کربلایی
گریه ی بابای تو،زنده مینمود آقا/خاطرات گودال و،سر ِ از تن جدا را
یا مظلوم یا مظلوم ای پسر فاطمه...
جالب است!
.
زنـی با روسری آب رفته...
.
پیــرزنـی با کفش پاشنه هفت سانتی...
.
دختـر جـوانی با لباس های تنگ...
.
جـالــب است!!!
.
میان این همه رنگ و لعاب
.
چشم آدم به دختری می افتد که رنگ ندارد، اما بیشتر میدرخشد...
.
هی فکر میکنم این آدم علاوه بر ایمان، یک چیز دیگر هم دارد که بقیه ندارند
.
و آن فقط کمی اعتماد به نفس است...
همراه مجانین و همآواز لیالی
دیروز از آن کوچه گذشتم به چه حالی
کبک دری و هوبره سرمشق گرفتند
در شکل خرامیدن از آن چشم مثالی
از رنگ و لعاب تن تو ، بیدگلی ها
این نقش نگارند به اسلیمی قالی
هر سال مرا با تو به یک لحظه گذشته ست
هر لحظه گذشته ست مرا بی تو به سالی
کاشا دلم اندازه ی دریای تو جا داشت
جا دارد اگر بشکند این ظرف سفالی
بر مشعل بی روغن ما چشم تو روشن
در محفل بی رونق ما جای تو خالی ...
{ علیرضا بدیع }