قلبم اسب سیاهِ عربی نبود
که آن‌طور مهار کشیدی و لگامش زدی.
قلبم از ترمه و ترنّم بود؛ از نیلوفر و نسیم.
داشتنش، آداب می‌خواست.
آه از سعیِ بیهوده‌‌ی من.
تو هرگز آداب‌دان نبودی.