•
دلم می‌خواست یه حیاط سر سبز داشتیم
یه تاب تو کنج حیاط و هوا ابری بود
با یه لیوان چایی تو تاب می‌نشستم و کتاب می‌خوندم 🤍.

♡

•
بعضی وقت ها یک کتاب ، یک لیوان نسکافه و یک فضای سبز و آرام تمام رنج هایت را غصه هایت را‌‌ می شوید و می برد.️.

♡

تو یه اقیانوسی، نذار مردم با لیوان های کوچیک بهت بگن چجوری باشی

.࿐

•
بیا تو این منجلاب زندگی
یه لیوان چایی
برات بریزم تصدقت .️.

♡

‏من اندازه‌ی سالیوان بغل داشتم واسه تو و غم‌هات، اندازه‌ی فیل گوش داشتم واسه شنیدن‌ تو و حرف‌هات. نمی‌گم زیاد بود، ولی انقدر کافی نبود؟

میگن لیوان که پر بشه دیگه چه یه قطره
آب روش ریخته بشه چه یه دریا آب فرقی
به حالش نمیکنه چون ظرفیتش پر شده،
این حکایت صبر و حوصله و ناراحتی
و شادی و اعتماد خیلی از ما آدماست.

متضاد شکننده چیه؟ مقاوم؟ نشکن؟ هیچکدوم، نقطه مقابل لیوانی که با زمین خوردن می‌شکنه لیوانی نیست که نمی‌شکنه، بلکه اون لیوان خیالی‌ایه که با زمین خوردن قوی‌تر می‌شه. متضاد شکننده، پادشکننده است.

•
یک لیوان چای و جرعه‌ ای کتاب
همین جهانم را آرام میکند .️.

♡

If you wish to create a new reality you must first let go of the one that no longer servers you a glass that is already full cannot hold more water

اگه میخوای واقعیت جدیدی خلق کنی اول باید واقعیت قبلی که دیگه به دردت نمیخوره رو رها کنی. لیوانی که لبریزه جایی برای نگه داشتن آب بیشتر نداره


.࿐

الان دلم می خواست توی یه کلبه ی چوبی، توی یه جنگلِ دور افتاده، کنار اونی که دوسش دارم باشم، هوا سرد و بارونی باشه، بارونِ شدید بیاد طوری که نشه حتی پاتو از کلبه بزاری بیرون، کلبم یه شومینه داشته باشه، برم هیزم بیارم و داخلش آتیش کنم و بشینیم کنارش، لیوان های بزرگتِ هات چاکلت دستمون، پتو روام بندازیم رومون و تا صبح از کنارِ اتیش جم نخوریم.


. .