.

بوسه هایت...
    طعم لیمو می‌دهد روی لبم...

می‌خورم تا حال بیمارم...
                ڪمی بهتر شود....!

لپپپپپپاش مارمالاد توت فرنگی ، حی و حاضر .️

♡

آسمانِ دلم
مثل این روزها برفی ست!
دانه دانه
برف ها را می شمارم
تا بیایی...!



. .

من مهندس بوده ام دلدادگی شأنم نبود
تازگی ها گل فروشی تازه ‌کارم کرده ‌ای

در نگاه دیگران پیش از تو عاقل بوده ام
خوب‌ کردی آمدی... مجنون تبارم کرده ای

در ولا الضالین حمدم خدشه ای وارد نبود
وایِ من، محتاج یک رکعت شمارم کرده ای

#مهدی_ذوالقدر

این روزها
برمدار بی قراری ام
آشوب آشوبم...
می شمارم ثانیه های
نیامدنت را در کوچه ای
به نام انتظار...



بسه برگرد ....

ای که منزل در دلم داری و من در جستنت

بہ نبودنت نیست...
اما من حتئ با اینڪہ از دلم
خیلے خیلے دوری
و از نگاهم فرسنگها فاصلہ داری...
هر شب ستارہ هاے
دنبالہ دارِ دوست داشتنت را
تا خود خدا
بے شمار.... عاشقانہ
مے شمارم...



‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ز آن شبی که وعده دادی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب

#مولانا

اگر روزی بدست آرم سر زلف نگارم را
شمارم مو به مو شرح غم شب‌های تارم را

#عباس_صبوحی

. .

واقعاً بامزه‌ست که «مارمولک» توی تورکی می‌شه «اوغلان یولداشی». حالا اوغلان یولداشی چی می‌شه به فارسی؟ «دوست‌پسر». :)))))))))

ما نسلی بودیم که با تهدید "تا سه میشمارم"
چشم میزاشتیم . .
ولی اِنقدر با وجدان بودیم ک،اون وسط یه "دو و نیم" جا میکردیم تا
دوستمون بهتر قایم شه:)