وقتی کسی رو به خودت وابستـه میکنی
عاشقـش میکنی...
در برابرش مسئولی...
با یه عذرخواهی
سر و تهِ رابطه رو نمیشه هم آورد....
مثل این میمونه که
بزنـی طرفُ بکشی بعد بالاسـرش وایسی و بگی
"اوه، ببخشید، متاسفم که دستم رفت روماشه...."
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ماشه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
پنج شنبه ها شقیقه ام را
نشان میگیرد...
جمعه ماشه را میچکاند !!!
#کوروش_نامی
✿ کپشن خاص ✿
وقتی کسی رو به خودت وابسته میکنی
عاشقش میکنی...
در برابرش مسئولی...
با یه عذرخواهی سر و تهِ رابطه رو نمیشه هم آورد....
مثل این میمونه که
بزنـی طرفُ بکشی بعد بالاسـرش وایسی و بگی
"اوه، ببخشید، متاسفم که دستم رفت روماشه...."
• فاطمه صابری نیا
تو
آخرین ماشه ای هستی که
بعد از مدت ها
به روی خود میکشم
تا این جنگ را پایان دهم
هرچه میگویند را دور بینداز
منِ پس از تویی دیگر وجود ندارد...
. .
مرد روي ميز رفت ، فرياد زد
همه سمت اون برگشتند،تمام كافه
تمام صداها خوابيد و تنها صداي
لرزش پاهاي او روي ميز لق كافه ميامد
كسي چيزي نگفت كسي از جايش بلند نشد
مرد ماشه را كشيد و تنش مثل لخته اي گوشت
روي ميز ولو شد ، چه صداي مهيبي
تقنگ درست زير ميز افتاد
زير ميزي كه حالا داشت از خون سرخ ميشد
هيچ كس جلو نرفت ،هيچ كس چيزي نگفت
تنها من بودم كه اروم سمت اون رفتم
چشمانش باز بود و وحشت زده
با وحشتي ابدي انگار من رو ميديد
تو مردمك هاي چشماش نگاه كردم
چقدر شبيه هر روز من بود
چقدر شبيه بقيه بود
بقيه اي كه هنوز با بهت نگاه ميكردند
تمام ما يي كه اون روز تو اون كافه بوديم
يادمون هست دقيقا فريادي كه قبل از صداي
اسلحه شنيديم رو ،هر شب قبل خواب
اين صدا تو سر تك تك ما تكرار ميشه
صدايي كه هنوز داره ميگه :
اي كاش تمام اين تاريكي را
ميبلعيدم و سفيدي را بازدم ميكردم
اي كاش طبيعت مرا پاي درخت چند ساله اي
خاك كند تا من در روح جهان بيدار باشم
اون تو روح جهان بيدار ماند
همونطور كه تو تنهايي قبل از خواب ما
بيدار بود .
خوان لاستيكو
Take the gun and count to three
اسلحه رو بردار و تا 3 بشمر
I know that I must pass this test
می دونم که باید در این امتحان قبول شم
So, just pull the trigger
پس, فقط ماشه رو بکش
ببخشای بر من اگر ارغوان را نفهمیده چیدم!!
اگر روی لبخند یک بوته آتش کشیدم!!
اگر سنگ را دیدم اما،
در آئین احساس و آواز گنجشک نفس های سبزینه را حس نکردم!!
اگرماشه را دیدم اما هراس نگاه نفسگیر آهو به چشمم نیامد!! ...چرا روشنی را ندیدم؟؟
چرا روشنی بود و من لال بودم؟؟
چرا تاول دست یک کودک روستایی دلم را نلرزاند؟؟
چشم هاي تو قهوه ي ترک است ، ابروانت هواي کردستان
خنده هايت کلوچـه ي فومن ، گريه هاي تــو چــاي لاهيجان
ساحل انزلـي ست چشمانت ، مـــوج ها آبروت را بردند
تن داغ تو ماسه ي درياست ، توي گرماي ظهر تابستان
اي درخت مبـــارک نارنـــج ، تــو چــراغ محــله ي مــــايــي
مرد همسايه ي شما دزد است شاخه ات را براي من بتکان
مثل اخبار تازه مي ماني كه به چشم كسي نيامده اي
نكند ناگهـــان يكي برسد برساند تــــو را به گوش جهان
خبــر قتل عام آدم ها صبــح يک روز در مزارشريف
خبر يک تصادف خونين عصر يک روز جاده ي تهران
خبــر دستگيــري صدام مثـــل يک انفجـــار در بغداد
خبر دستگيري يک صرب توي شبه جزيزه ي بالكان
آن چنان تشنه ام اگر بدهند آب هاي مديترانه كم است
خبـــر چند شاخــــه ي زيتــــون خبــــر انتفاضـه و لبـنان
مستي و مي روي به جانب چپ، مستي و مي روي به جانب راست
گــــاه مثل مقاله اي در شـرق گـــاه چـــــون سرمقاله ي كيهـــــان!!
ماه مرداد بي تو مي گذرد حيف اين هفت تيـر خالي نيست
من خودم پيش پيش مي ميرم ديگر اين قدر ماشه را نچکان
خدمت شروع شد، تاریک و تو به تو
بیعکس نامزدش، بیعکس « آرزو »
شبهای پادگان، سنگین و سرد بود
آخر خدا چرا ؟ ... آخر خدا چگو ....
نه ... نه نمیشود، فریاد زد: برقص ...
در خندهی فروغ، در اشک شاملو ...
توی کلاه خود، لاتین نوشته بود
" Your hair is black , Your eyes are blue "
« - : خاتون تو رو خدا، سر به سرم نذار
اینجا هوا پسه، اینجا نگو نگو »
یک نامه آمد و شد یک تراژدی
این تیتر نامه بود: « شد آرزو عرو ...
س » و ستارهها چشمک نمیزدند
انگار آسمان حالش گرفته بود
تصمیم را گرفت، بعد از نماز صبح
با اشک در نگاه ، با بغض در گلو
بالای برج رفت و ماشه را چکاند
با خون خود نوشت: « نامرد آرزو .. »
تا حالا دقت کردین تو فیلما آدم بده وقتی می خواد آدم خوبه رو بکشه کلت تو دستشه و انگشتش رو ماشه نیم ساعت از نقشه های شومش تعریف میکنه . . .
دقیقا وقتی می خواد ماشه رو فشار بده یکی از راه می رسه از پشت سر یه گلوله می زنه پشت سرش