You will find no better best friend than your mother in this world. Believe me. She knows you more than anyone does. You're the flesh of her flesh. Respect her, cherish her, and love her with all your heart. She could be gone one day and you'd find on one like her.
توی این دنیا هیچ دوست صمیمیای بهتر از مامان خودت پیدا نمیکنی. حرفمو باور کن.
اون بیشتر از هر کسی تو رو میشناسه.
تو از گوشت و خون خودشی. بهش احترام بذار، قدرشو بدون، و از ته دلت دوستش داشته باشه.
یه روزی اون از دنیا میره و تو هیچکس شبیه اونو دیگه پیدا نمیکنی.
پن: اگه مامانتو کنارت داری، بیشتر هواشو داشته باش و هرگز دلش رو نشکن .️
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی مامان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
اگه ازم بپرسی قویترین آرامبخش چیه؟!
-میگم "بغل"
قوی ترین دارو؟!
-ورزش
بهترین حامی؟!
مامانها
بهترین رابطه؟!
اونی که کنار هم رشد میکنید
و در آخر بهترین رفیق؟
اونی که هم پای دیوونه بازیاته هم به موقعش باهات حرفهای منطقی میزنه
هیچوقت هیچکس من رو به اندازهای که مامانم دوستم داره دوست نخواهد داشت و این بهم آرامش میده. من تو این زندگی توسط یه نفر با تمام وجود دوست داشته شدم.
مامان باباهاتون چجوری قبل ازدواج با هم دوست بودن؟
مامان باباهای ما هنوزم که هنوزه دوست نشدن.
..
قسمت جالب پارتنر خوب داشتن اینه که هر اتفاق رندومی رو میتونی بهش اطلاع بدی
-وای خیلی غذا خوردم
-گربه دستمو چنگ زد
-مامانم باهام آشتی کرد
-فلانی بهم زنگ زد
-سگم اومد بغلم خوابید
و قسمت جالبترش اینه که اونم به همه اینا با دقت گوش میده و بهشون ریاکشن نشون میده=)
من دوست نداشتم؟؟؟؟
من مامانتم دوس داشتم..
هع.
دروغ گفتن هیچ جوره قابل قبول نیست بجز به مامان، بذار فکر کنه غذا خوبه، هوا خوبه، حالت خوبه، کلا همه چی رو به راهه و مشکلی نداری...
مامان بزرگم، هشتاد و خرده ای سال عمر کرد!این آخریا هر موقع میدید ناراحتیم ؛ بهمون میگفت: "من تا تهشو دیدم! تهش هیچی نیست.،بیخودی غصه نخور!
سه هفتست مامانمو ندیدم. درسته وقتی هست گیر میده و عصبیم میکنه ولی وقتی نیست انگار زندگیم خالیه. انگار یه تیکه از وجودم نیست. روزی که زانوش رو عمل کرد تا به هوش اومد، با اینکه کلی درد داشت، رو کرد بهم و پرسید: ناهار خوردی؟ تو یخچال خونه واست گذاشتمها.
وقتی کسی از غذا ایراد الکی میگیره مامانم میگه:
این بازی سرِ سیر بودنه
حکایت بهونه های آدما هم همینه؛
همش بازیه سرِ سیریه، نمیخوانمون!
.࿐